پنجشنبه ۷ تیر ۹۷
سال اولی که کنکور دادم رتبم اونی که باید، نشد. بعدش دعوت شدم جشن رتبه های برتر کانون واسه ی رتبه ی زبانم.. مامانم با کلی اصرار بردم جشن. حقیقتا تلخ ترین و دردناک ترین جشنی بود که یه نفر ممکنه تو عمرش تجربه کنه. به خودم قول دادم سال بعدش واسه رتبه تجربیم توی جشن باشم. من هیچ وقت کانونی نبودم و همون سال اول هم فقط چند تا ازمون اخرش رو به اجبار یه بنده خدایی دادم.. سال بعدش کلی راه رفتم و توی جشن گزینه ی ۲ توی تهران بودم. فقط و فقط بخاطر قولی که سال قبلش به خودم داده بودم..