ازونجایی که تحمل یکنواختی واسم وحشتناک سخته، واسه خودم یه چالش جدید گذاشتم. من به طرز دیوانه واری عاشق زبان یاد گرفتنم. روحمو جلا میده لعنتی.. داشتم بررسی میکردم تا سال دیگه که آلمانی رو شروع کنم، چه زبانی رو یاد بگیرم خوبه؟! بین دو سه تا گزینه ای که داشتم رسیدم به عربی! داشتم یه کتاب از اکو میخوندم، یه جایی استاده به شاگردش میگه عینکم همراهم نیست، هرچیزی میبینی رو واسم بخون.اون جواب میده چیزی که میبینم نوشته نیست، چون حتی شبیه یونانی هم نیست. یه سری خطوط شبیه مار میبینم! استادش میگه اون عربیه! شاید واسه بقیه ادمای دنیا یادگرفتن فارسی و عربی به خاطر رسم الخطش سخت باشه ولی واسه ما که سخت نیست. این همه گارد مردم نسبت به عربی یاد گرفتنو هم نمی فهمم چون ما تو خاورمیانه و بین یه عالمه کشور عرب زبانیم. دبی رفتن خوبه، عربی بلد بودن بد؟! من حیفم میاد زبانی رو که انقدر راحت میتونم یاد بگیرم از دست بدم. کتابای خیلی خوبی هم پیدا کردم. دیگه باید دید تا کجا میتونم پیش برم..
درمورد زبان کشورای اروپایی هم نکته ای که هست اینه که هرکدومو که یاد بگیری، یاد گیری بعدیش نصف قبلی زمان و انرژی میبره. چون شباهتا و مشترکات خیلی خیلی زیادی دارن. بعد تازه ادمی که روش یاد گرفتنش دستش اومده باشه پیش رفتن توش واقعا سخت نیست. هرکاری استاد خوب میخواد ولی وقتی مسیرت باز شده باشه فقط یه هل کوچیک کافیه تا راه بیفتی..
جز فانتزیامه که تا چند سال دیگه هرکتابی رو که میخوام بخونم به زبان اصلی خودش بخونم. الان فقط انگلیسیا و فارسیا رو میتونم متاسفانه. ولی چندتا زبان دیگه خیلی جدی توی برنامه ی چند سالم هست. کاش حداقل تا سال دیگه فرانسم به حد دلخواهم برسه..
خیلی رویاطور، کاش ده سال دیگه یه نقطه ی دیگه ی این دنیا باشم. کمتر از ده سالم بشه که چه بهتر :)