تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

۳۰۲. تنهایی

به سطحی از درون گرایی رسیدم که با اینکه روابط خانوادگی خیلی هم گرم و صمیمانست، آرزو میکردم کاش میتونستم محدود و چه بسا کاتشون کنم.. الان توی اون مرحله ایم که دلم میخواد تنها و مستقل زندگی کنم. الان نه ولی دو سال دیگه شدنیه.. با همه وابستگیام دلم واقعا اینو میخواد.

۱ نظر ۵ موافق ۱ مخالف

۸ اردی‌بهشت ۹۸

در حال گوش کردن جدیدترین آلبوم نامجو ۲۳ ساله شدم..

۱۰ موافق ۰ مخالف

۷ اردیبهشت ۹۸

کتاب نازنینم رسید ^_^

میانترم تشخیص هم نمرم کامل شد :))))) حس میکنم یه ذره دیر استارت خوردم!

فردا امتحان جراحی دارم و هنوز شروع هم نکردم.

ع چقدر پارتنر خوبیه واسه پارسیل!

همینا فعلا :)

خداروشکر بابت همه چی

۲ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

۲۹۹. هدیه تولد طور!

بلیط کنسرت گرفتم واسه خودم و خالم. کنسرت خواننده ی محبوبم و بیایم امیدوار باشیم که اردی‌بهشت جذابی باشه ^_^

پیشاپیش کادوی تولد شد😅😍

۲ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

۲۹۸. جمع بندی سریع!

خلاصه بگم و برم به امتحان فردام برسم.

پارسیل با اشغال ترین استاد دانشکده و دنیا افتادم! پارتنرم شد علیرضا و چقدر خوش اخلاق و خوبه این بچه. ایشالا که این دفعه با پارتنر پروتز مشکل نخواهیم داشت :))))

مهدی رل زده و خب دیگه اینجا نمیاد. بهش گفتم دیگه ازین به بعد خواستی بیای باید دونفره بیای و نظر خودشم همین بود. رفیق پایم پرید و دوباره با ته کشیدن رفاقتا مواجه شدم :( دختره همشهریشه، دانشجوی پزشکی بهشتیه و مثل خودشون مذهبیه و اینا. خوشحالم واسش که یه نفر عین خودشو پیدا کرده ^_^

این دفعه خیلی جدی تصمیم گرفتم سر امتحانا غر نزنم و با اینکه خیلی سنگین و فشرده هستن ولی واقعا بهم سخت نگذشت خیلی. وسواسی شدم و خیلی جدی واسه بیست میرم سر امتحان و بعدش بابت یکی دو تا غلط هم حرص میخورم!!! فعلا نمره ارتو اومده که بیست شدم و سیستمیک که با اینکه امتحان خیلی سخت بود نمرش خوب شد. هرچند میتونستم خیلی بیشتر بشم.

نمره های ارتو عملیم رو دیدم و انقدر حرص خوردم که نگو. اون کارای جلسات اولو ماکس شدم و اگه اون سری انقدر غر نمیردم و مرحله ابکی اخر کارو از سر خستگی سرهم بندی نمیکردم خیلییی بهتر میشد نمره هام. اگرچه الانم اوکیه کاملا.

میخواستم بعد از تموم شدن امتحانام خیلی کوتاه یه سفر دو روزه تنها برم تهران. با مامانم اوکی کردم. بعد شیرازی درونم بهم گفت این همه زحمت فقط واسه دو روز که اونم همش تو راهی؟! اصفهانی درونم گفت میدونی با پول بلیطش میتونی کتاب بخری؟! خلاصه که پشیمون شدم :)))))

فکر کردم چی میتونه خیلیییی خوشحالم کنه؟! اخرین کتاب عباس معروفی که فقط توی آلمان چاپ شده رو واسه خودم سفارش دادم و امیدوارم بزودی به دستم برسه.

از فکر اینکه امسال هم قراره تولدم خیلی تنهاطور بگذره و تازه اون روز امتحان جراحی هم دارم افسرده میشم :(((((

نکته اخر هم اینکه این کراش ما را خواهد کشت :| وقتی میبینمش و انقدر نسبت بهش کشش حس میکنم از خودم بدم میاد..

بقیشم باشه واسه بعد

۱ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

۲۹۷. پایان ترمیمی ۱

شنبه اخرین روز بخش ترمیمیم بود. داشتم میرفتم توی بخش که یکی از بیمارای قبلیم جلومو گرفت و گفت خواهش میکنم اگه میشه من بازم مریض شما باشم. با اینکه از بچگی همیشه از دندونپزشکی میترسیدم، ولی دفعه پیش خیلی خوب بود و ... رفتم با پرستار بخش صحبت کردم و پروندشو گرفتم. دندون شیش پایین بود! استادم هم این دفعه یه استاد فوق العاده خسته بود که تا وقتی از تو اتاقش تکونش ندی اوکیه. اگه دوبار بهش بگی بیا بیمارو ببین هنگ میکنه. یکی از استادای تایم ما هم باردار بود و رفته واسه زایمان. این استاد تمااام مدت داشت غر میزد چرا به جای پنج نفر، مسئولیت شیش نفر با منه و ...!!! خودم بی حسی فک پایینو زدم و با اینکه خیلی ازش مطمئن نبودم خیلی خوب گرفت. دندونو که باز کردم دیدم یااا خدااا. انقدررر پوسیدگی عمیقه که تا نزدیکای عصب رفته. انقدر وسیع و عمیق بود که هر لحظه احساس میکردم الانه که برسه به عصب و دهن منو سرویس کنن. استاد اومد دید گفت چرا بدون اجازه من آنگل زدی! توی حفرت گرده و اینا. حالا من کلی قسم و توضیح که بخدا فقط توربین زدم. اون آنگلو فقط اونجا نصب کردم که یونیتو تست کنم. گوش نمیکرد که :| دو بار هم بهش گفتم بیاد چک کنه که کافیه یا هنوز باید تراش بدم. چون واقعا از این دندون میترسیدم. هیچی دیگه. اخرش یه نمره ی فاجعه بهم داد :|

این دندون ازون دندونایی بود که چون مال ترمیمی ۲ محسوب میشه و سخته معمولا استادا خودشون کمک میکنن. ولی چون استادم این بود، خودم انجامش دادم و واقعا خوب از پسش برومدم به نظرم.  بی حسی، تراش، کف بندی، پر کردن و همه چی اوکی بود. دفعه پیش ایزولاسیون فک پایین واسم خیلی سخت بود. این دفعه یه جوری ایزوله کردم که تا اخر کار خشک خشک موند😅. بحث نمره رو که بذاریم کنار، به عنوان اخرین بیمار، سخت ترین کیسم بود و واقعا خوشحالم که همچین چالشی رو هم گذروندم. فکرشو که میکنم خیلی اتفاقی بیمارام از اسون به سخت طبقه بندی شده بودن. واقعا کلی تجربه جذاب داشتم. جمعا ۶ بار مریض داشتم و ۷ تا دندون ترمیم کردم. 

خداروشکر :)

پ ن: کلی کامنت مونده که جواب میدم بزودی..

۲ نظر ۹ موافق ۰ مخالف

۲۹۶. ۲۳ فروردین


امروز روز دندونپزشکه. جالبیش اینجاست که آدم هرچی جلوتر میره کمتر خودش رو دندونپزشک میدونه. یعنی اون اصراری که سال پایینیا به دکتر بودن دارن، سال بالاترا ندارن. هرچی جلوتر میری و میبینی چقدر هیچی بلد نیستی، تازه میفهمی حتی بعد از گرفتن مدرکت هم شاید واقعا نشه رو خودت اسم دندونپزشک رو بذاری.

من دیوانه وار عاشق این نقطه ای ام که توش ایستادم. این رشته، این دانشکده و همه چیزش. اینو درحالی میگم که اتفاقا هیچی راحت نمیگذره، زیر بار کارای دانشکده و امتحانات احساس له شدگی دارم ولی واقعا همه اینا حالمو خوب میکنن. 

دیروز محمد که تازه فیزیوپات شده، برنامه کورسا و کلاساشونو نشونم داد. داشتم فکر میکردم چقدر خوشحالم که پزشکی نیستم. پزشکی فوق العادست ولی کار من نبود. قلب من تو دانشکده دندون می تپه، دقیقا همونجایی که صبح تا عصر درحال تکاپویی، علم و هنرت رو همزمان به کار میبری و با دستات چیزایی رو خلق میکنی که در عین درمان بودن، واقعا اثر هنرین..‌ این بهترین دستاورد زندگیمه.‌ سالی که پشت کنکور بودم گاهی با خودم میگفتم واقعا ارزششو داره؟! ولی الان میگم می ارزید. اون روزا و شبا به این روزا می ارزید :)

خداروشکر :)


پ ن: فردا میانترم ارتو ۲ دارم و خیلی راضیم از درس خوندن این دو روزم :)

۷ نظر ۷ موافق ۰ مخالف

۲۹۵. ح!

فکر کنم با منه :)))) اقا خب من واقعا هیچ انگیزه ای واسه با کسی بیرون رفتن ندارم. اینم نه تنها اون دفعه که با بچه ها رفتیم بیرون جاذبه نداشت، بلکه حتی دافعه هم داشت 😅. بعد تازه همش تا مدتها به رهام میگفتم این پسره معتاده ولی میگفت نه اشتباه میکنی. بعدا فهمیدم اشتباه کردم درمورد این بنده خدا و استایلش این مدلیه :)))

۱ نظر ۵ موافق ۱ مخالف

294.ترمیمی 5

امروز سخت ترین ترمیم ممکن بهم خورد. کلاس دو دیستال 7 بالا. یعنی اون دیواره ی دندون 7 که با دندون 8 تماس داره کاملا از بین رفته و باید بازسازی بشه. اولش قرار بود فقط ترمیم قبلی بیمار تعویض و اصلاح بشه. دندونو که باز کردم دیدم اوووه چقدررر پوسیدست. تا زیر لثه پوسیده بود. تراشو که دادم قسمتای عمیقشو خود استاد تراش داد. بعد گفت کف بندی کن و پرش کن. و با توجه به تجربم از ترمیم کلاس دو توی پره کلینیک فکر میکردم محاله بتونم پرش کنم و اون دیواره دندونو خوب دربیارم. وقتی آمالگامو پک و کارو کرده بودم و داشتم برنیش میکردم، استاد وسطش اومد بالای سرم و چک کرد. گفت عالی و پرفکت. خیلی خوبه و اینا. انقدررر ذوق کردم که در وصف نمی گنجه ^_^ نمره ی خیلی خوبی هم بهم داد. تازه امروز اومدم توی بخش ترمیمی. یکی از بچه ها مجبور شده واحدشو حذف کنه و توی بخش واسم یونیت خالی شده. 

قبل شروع این ترم تا حد مررررگ واسه ی ترمیمی استرس داشتم و ازش متنفر بودم. روزی هزار بار به خودم میگفتم چرا اومدم دندون! ولی الان انقدررر عاشقشم که حتی نمی تونم توصیفش کنم. واقعا ناراحتم از اینکه هفته بعد آخرین جلسه ی ترمیمیمه. برخلاف همه که خوشحالن :-( 

حتی نمیتونم توصیف کنم چقدر کتف و کمر و گردنم درد میکنه. امروز هم رسما گردنمو تو راه این دندون از دست دادم. ولی حالم خوبه. خیلی خیلی خوب. دلم نمیخواد درسم تموم شه. دوران دانشجوییم رو واقعا دوست دارم. نه بخاطر دوستان و روابطم، نه بخاطر بیرون رفتن و دورهمی و خیلی چیزای دیگه، بلکه دقیقا به خاطر خود خود دانشجو بودن. توی عمرم هیچ وقت هیچ تصوری از این رشته نداشتم. شرایط مختلف دست به دست هم داد تا واسم پیش بیاد. الان حس میکنم همه ی عمرم به خاطر این بوده که توی این موقعیت و نقطه باشم. 

دیشب یه موضوعی مطابق تصوراتم پیش نرفت و توی ذوقم خورد. ولی بعد به خودم یاداوری کردم مگه غیر از اینه که خدا همیشه واسم یه چیز بهترشو کنار گذاشته بوده؟! طبق معمول به خودم گفتم اعتماد کن و بگذر. اصرار و پافشاری بیهوده نکن. ایمان و صبر همیشه راه حله. ایمان نه به معنای مذهبیش. به معنای همون اعتماد قلبی..

۳ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

۲۹۳. ۱۴ فروردین

نه تنها دیروز رفتم سیزده به در، بلکه دیگه اصلا دلم نمیخواست بیام خونه. به زور آوردنم :| 

از شهریور تا الان پشت فرمون ننشسته بودم. فکر میکردم حتی یادم نمیاد ماشین چطوری روشن میشد. ولی دیروز و امروز تمرین کردم و همه چی واقعا خوب بود. امروز فقط دوبل تمرین کردم و اخراش دیگه واقعا دوبلام ایده آل میشد. از ۳۱ فروردین روتیشن جدیده و امیدوارم که یه روز خالی بتونم پیدا کنم که برم و آزمون بدم.

خدایا شکرت :)

۰ نظر ۵ موافق ۰ مخالف
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان