تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

سال چهار..

من از همین الان له له و خسته ام. از فکر کردن به همه کارایی که این ترم باید انجام بدم هم استرس میگیرم :|

۲ نظر ۲ موافق ۱ مخالف

۲۰۷. پایان تعطیلات!

باورم نمیشه تعطیلات تموم شده. امسال تابستون به طرز عجیبی زود گذشت.. فکر میکردم توی تابستون کارای بیشتری بتونم بکنم ولی نشد. یه سفر رفتم، اموزش رانندگی رفتم، ۴۶ تا کتاب خوندم که واقعا همشون خیلی خوب بودن و خیلیاشون خیلی هم پرحجم بودن، بیشتر از صد قسمت فیلم و سریال دیدم، یه ترم دیگه هم از‌کلاس فرانسم گذشت. در کل تابستون بدی نبود ولی قرار بود پربار بگذره که نشد متاسفانه‌.

خریدامو هفته پیش کردم، امروز هم رفتم یه روپوش نو خریدم. تقریبا واسه فردا اماده ام.. باورم نمیشه جدی جدی سال چهاری شدم و وارد نیمه ی دوم دوران تحصیلیم شدم.. فردا ۷:۳۰ تا ۸:۳۰ اندو تئوری دارم. از هشت و نیم تا ظهر پره کلینیک ترمیمی دارم و از ظهر تا عصر هم پره کلینیک اندو خلفی. مسخرست ولی با اینکه فردا یه روز عادی عین بقیه روزاست و چهارمین سالیه که دارم تجربش میکنم استرس دارم :| برم how i met your mother ببینم تا ریلکس شم😅. 

خداروشکر بابت همه چیز.. خداروشکر..

پ ن ۱: طبق شواهد امسال سخت ترین سال این دوران شیش سالست.. ایشالا که به خوبی سپری میشه..

پ ن ۲: امروز داشتم معدلامو میدیدم. معدل ترم پیشم از معدل همه ی ترمای قبلم بالاتر بود. حتی ازون ترمای اول که عملا فقط عمومی داشتم! امیدوارم این ترم نمره های بهتری تو راه باشه 😅

۶ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

۲۰۶. AR.H

وقتی کسی که از همه جا بلاکه و حتی شمارش توی بلک لیسته و زنگ و پیامش هم نمیاد، تو واتساپ همچین پیامی میده قطعا تو همین نقطه باید بلاک شه😂.

تازه انقدر ابلهه که فکر میکنه اگه بگه خانوم دکتر من خرذوق میشم 😐. صادقانش اینه که من نه خودمو دکتر میدونم و نه هیچ گونه ذوق و حس خاصی پیدا میکنم وقتی کسی اینو میگه. صرفا این حس بهم دست میده که طرف مقابل منو ابله فرض کرده که با این کلمه مخ من زده میشه 😐.

مدتهاست همش میبینم تو بلک لیستم زنگ زده ولی حوصلشو نداشتم. کاملا هم با سیستم این پیام دادناش اشنایی دارم. اینجا هم که بلاکش کردم، تو بلک لیستم دیدم پیام داده جواب بده خبر و کار مهم دارم! بازم که دیده جواب نمیدم پیام داده از فلان دانشگاه اپلای گرفتم. سرچ کردم دیدم تو المانه. اولا به کتفم. دوما بازم به کتفم! سوما زر مفت میزنه و توهماتشو میگه. چهارما اگه هم به فرض محال راست بگه، وقتی من الان تو ایرانم از المان رفتن این بی شعور قطعا خوشحال نمیشم. و نکته ی اخر هم اینکه اصلا به من چه؟!

من کلا تو زندگیم یه نفر بوده که میشده اسمشو دوز پسر گذاشت که اونم این شخص بوده تو دوران دبیرستان! کلا هم سه بار با هم تو خیابون قدم زدیم. همین. اون روزا هم انقدررررر تو ذهنم دور و عجیبن که خدا میدونه. حتی تصورشو هم نمیتونم بکنم یه روزی تو زندگیم از همچین شخصیتی خوشم میومده حتی.. فکر کنم تنها فاکتور انتخابم این بود که قدش ۱۹۰ بود و احتمالا خیلی علاقه مند به تجربه کردن بودم. و خب همونم تجربه اول و اخرم شد 😅😂

پ ن: از ادمی که فینگلیش تایپ کنه متنفرم!

۲ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

۲۰۵. یه مدت بعد!

خب راستش الان که فکر میکنم حیف بود خیلی.. من خیلی خیلی خوب بلد بودم. همه چیزو.. بارها با ماشین مامانم رفتم، با دو تا مربی مختلف امتحان کردم، و هیچ وقت کارم ایراد و اشکالی نداشت. هیچ وقت خاموش نکردم، هیچ وقت بد نرفتم. حتی همه جزئیات و ریزه کاریا و حتی اجازه گرفتن از افسرو هم همیشه تمرین کرده بودم. اصلا خوشم نمیاد که بخوام زمین و زمانو مقصر بدونم و بگم افسر بد بود و ماشین خوب نبود و زمین کج بود و اینا! اشکال از کار من بوده صد در صد. ولی حیف اون همه زحمت که به خاطر چند سانت فاصله دوبل باید به فنا بره. و سال دیگه دوباره از اول :( مشکلی نیست، مهم هم نیست، ده سال دیگه هم لازم باشه انجامش میدم فقط یکم دلم گرفت از اینکه نشد..‌

۷ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

۲۰۴. ۲۴ شهریور ۹۷

ازمون شهرو رد شدم :(

فاصله ی پارک دوبلم تا جدول کم بود..

۴ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

۲۰۳. ۲۳ شهریور ۹۷

نکته ی اول اینکه ادرس وب بدون هیییچ دلیل خاصی عوض شده. در واقع تنها دلیلش اینه که دلم تنوع میخواست. ادرس و عنوان و اسم هم که از عباس معروفیه که رسما عاشقشم :)

و اما نکته ی دوم. فردا واسه اولین بار امتحان رانندگی دارم. هم آیین نامه و هم شهر. اما مشکل اینجاست که ازمون این اموزشگاه فقط شنبه ها صبحه و اگر قبول نشم دیگه نمیتونم امتحان بدم تا سال دیگه :| چون دیگه همش دانشگاهم. بیاید همگی دعا کنیم من شنبه جفتشو قبول شم :( حیفه این همه واسش زحمت کشیدم همش به فنا بره.. :( همش هم تقصیر این مربیه که تااااا میتونست لفتش داد. دوازده جلسه رو دو ماه لفتش داد :| 

الان همه چیزو خوب بلدم ولی اینو هم میدونم که جو و فضای امتحان کاملا متفاوته.. بعد تازه الان نمیتونم به خودم بگم افتادی هم مشکلی نیست..

من همه ی تلاشمو میکنم، این مدت هم همینطور بوده، دیگه نتیجه هرچی که شد اشکالی نداره :(

۱۰ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۲۰۲. وب..

چطوری دلتون میاد وبلاگاتونو ول کنید و برید؟! مبدونید چه خاطره هایی توشونه؟! اولین باری که ناامید از نتایج کنکور یه وب ساختم هیچ وقت این روزارو تصور نمیکردم. کنکور قبول شدم، دانشگاه رفتم، سال یک، سال دو، سال سه و الان سال چهار.. کلی اتفاقای مختلفو تجربه کردم. چهار سال ازون روز گذشته و کلی اتفاق خوب و بدو از سر گذروندم.. دلم میخواد تا سال شیش اینجا بنویسم، دفاع، فارغ التحصبلی، طرح، رزیدنتی، کار، مطب و خدارو چه دیدی شاید اون اتفاقی که دلخواه منه و تو قلبمه.. حیف نیست روزای عمر ادم و تجربه هاش ثبت نشن؟! دلم لک زده واسه وبلاگ بازی اون سالا..

۶ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۲۰۱. خود تخریبی

کاملا حس بی مصرفی میکنم. از من چه کاری برمیاد جز عین تراکتور کتاب خوندن که البته اون هم فعالیت مفید محسوب نمیشه.

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

دویست

از اینده میترسم. خیلی زیاد.. و خیلی خیلی هم بابتش استرس دارم. این اینده هم معناش از فردای هر روزه تا اخرین روز زندگیم.. میترسم شرمنده خودم بشم. میترسم ده سال دیگه زندگیم خیلی معمولی باشه.. از این شرایط ناپایدار کشور و همه چی با همه ی وجودم وحشت دارم.. خیلی خیلی میترسم. فراتر از وصف و کلام..

۲ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

199. شاهکار جدید!

من واقعا نمی فهمم چرا وقتی ظرفیت و فضا و امکاناتشو ندارن ایییین همه دانشجو میگیرن؟! این همه بین الملل، این همه انتقالی، این همه سهمیه های مختلف.. من هیچ وقت چیزی درمورد بین المللا نگفتم ولی تعارف که نداریم، با پول اومدن و جاشون اینجا نیست. اگه مثل بقیه دانشگاها جداشون میکردن یا بخاطرشون کیفیت اموزشی زیر سوال نمیرفت حرفی نبود.ولی الان واقعا دیگه نمیشه تحمل کرد. این ترم هم دست به یه ابتکار احمقانه ی جدید زدن. واسه اینکه توی بخشا و لابراتوار و ... جا واسه ی این همه دانشجو نیست، بخشا رو نیم ترمه کردن! یعنی به جای اینکه ما یه ترم جراحی داشته باشیم، یه ترم اندو و ... هرکدومو فقط یه نیم ترم داریم. فقط نصف ترم اندو داریم، نصف ترم جراحی داریم، نصف ترم رادیولوژی داریم و ... واقعا مگه توی نصف ترم چی میشه یاد داد؟! چقدر میشه کار کرد؟! عملا هیشکی هیچی یاد نمیگیره.. انقدر تصمیماتشون احمقانه ست که دلم میخواد از دستشون گریه کنم. عملا دارن اموزشو نصف میکنن، یه مشت بی سواد فارغ التحصیل میشن. خسته شدم از بس هی جون کندیم، یکی اومد همشو به گند کشید. اقا چه اصراریه همه دندون و پزشکی و ... بخونن که به زور جاشون بدید تو دانشگاه؟! اقا جا نیست.. اونی که از پس کنکور برنمیاد، یعنی جاش اینجا نیست. دیگه به زور پول و سهمیه اینجا جا دادنش یعنی چی؟! تا کی ما باید چوب این تصمیمات احمقانه رو بخوریم اخه؟! کاش فقط بشه رفت.. هرجا، به هر قیمتی.. هرجا که فقط ایران نباشه که دیگه واقعا حالمو بد میکنه..

۴ نظر ۵ موافق ۰ مخالف
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان