تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

۲۱۸.مدرسه

واسه فیلد جامعه نگر رفته بودیم مدرسه واسه اموزش بچه ها و ... روتیشن خودمون فقط. اینکه چقدر بچه های مدرسه ما رو ذله کردن به کنار. بچه ها مجهز اومده بودن. تو ماشین یه عالمه اهنگ بندری دهه شصت و هفتاد که با خودشون اورده بودن گذاشتن و تمام مسیر رقص بندری داشتیم😂😂 حالا یارم بیا و امشب دل من هوس رطب کرده و دختر بندری و ... ! خیلی خیلی خیلی خوش گذشت. انقدر خندیدیم که فکم درد میکنه. انصافا بچه هامون خیلی پایه و باحالن.. حیف که برنامه ی کویر اون هفته رو نتونستم برم :(

۲ نظر ۷ موافق ۰ مخالف

۲۱۷. اخلاق بد..

یه اخلاق بد و فوق العاده بچگانه دارم. اونم اینکه وقتی میخوام یه کاری رو انجام بدم متنفرم ازینکه یهو همه به سمتش هجوم ببرن. یعنی اصلا بنظرم کاااملا چیپ و بی ارزش میشه. یعنی من میرم یه چیز بی خودی از زیر سنگ پیدا میکنم، یهو مهم و محبوب میشه :| من اگه یهو تو خیابون شالمو سر یه نفر ببینم یا کفشمو پای کسی ببینم دیگه نمی پوشمش.. بدتر از اون متنفررررم وقتی مثلا من یه کاری رو متناسب با شرایط و علاقه ی خودم انتخاب میکنم. یه نفر دیگه کورکورانه تقلید میکنه.. 

و این مدت فقط و فقط دارم این چیزا رو میبینم. یه علاقه ی جدی زندگیم رو رسما از بین بردن.. 

دیگه هیچی از خودم هیچ جا و به هیچکس نمیگم :| اخه حتی قشنگ و حسابی هم ایده نمیگیرن. تقلیدای احمقانه و ناموفق میکنن! هیچ ایرادی نداره ادم از کسی ایده بگیره ولی تقلیدای احمقانه و ناشیانه حالمو بدمیکنه. لعنتی ببین علاقه و استعدادت چیه برو دنبالش. چرا انقدر جو زده؟!

۲ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

۲۱۶. دانشگاهانه و غیر دانشگاهانه😂

راستش اینه که کار راحتی نیست ادم هر روز ساعت پنج صبح بیدار شه و سر کلاس هفت و نیم صبح کاملا بیدار و شیش دنگ باشه.. این روزا حس و حالم به درس و دانشگاه خیلی خوبه. هفت و‌نیم صبح با همه ی توان و تمرکزم سر کلاسا میشینم و واقعا ازش لذت میبرم. هدفم نه نمرست نه پاس کردن نه دراوردن چشم بقیه (نمیدونید ملت چه هدفایی دارن😂) هدفم فقط اینه که هرچیزی که گفته میشه رو یاد بگیرم. راستش قبلا با مصیبت پاتو میخوندم و همش با خودم میگفتم فایده ی حفظ کردن این همه کیست و تومور و ... چیه. اصلا فایده ی دونستن این همه تئوری چیه. الان احساسم اینه که اگه فقط اندو و ترمیم و ... بلد باشم، بدون بیس علمی، دیگه دندون «پزشک» نیستم، به دندونساز تجربی ام فقط.. اون روز که واسه طرح معاینه روز جهانی بدون پوسیدگی رفته بودیم، کلی ادم میومدن که دردای با علت نامشخص داشتن یا میخواستن بدونن علت و درمان فلان مشکلشون چیه. چیزایی که جوابش اندو و ترمیم و پروتز نبود! داشتم فکر میکردم چقدر زشته اگه بعد از فارغ التحصیلی کسی بیمار من باشه و من سوادشو نداشته باشم که راضی نگهش دارم..‌ از طرف دیگه فهمیدم خیلی چیزا هست که خیلی مهمه. الان کلی دندونپزشک فارغ التحصیل داریم، دانشجو هم که فرااااوون. دیگه مثل اون سالایی نیست که دندون پزشک انگشت شمار باشه و درامد فراوون. اونی این وسط دووم میاره که واقعا کارش خوب باشه. قبلا فکر میکردم هرکی مدرکشو بگیره دیگه تمومه، الان دیدم کسایی رو که چند ساله فارغ التحصیلن ولی سمت خیلی از دندونا کلا نمیرن چون در توانشون نیست.. حتی استادای جدیدی رو دیدم که میگن هرگز هبچ‌جایی کار نکردن! مثلا طرف متاهل بوده و استریت. طرح نرفته، بلافاصله تخصص قبول شده اونم یه چیزی مثل رادیو، تو دوران رزیدنتی هم که بیمار درمانی نداشته، الانم که به عنوان طرح استاده. هیچ وقت هم بیرون کار نکرده! خب مسلمه که الان نمیتونه کارش خیلی خوب باشه.. دووم آوردن تو شرایطی که دیگه تعداد مطبای دندونپزشکی از تعداد سوپری ها بیشتره راحت نیست. باید انقدر خوب بود که همه جا جای آدم باشه..

کلاس فرانسم واسه یه مدت کنسله. همه بچه های کلاس جز من و یه نفر دیگه افتادن :| حالا باید منتظر بمونم تا ترم قبلیا بهم برسن. رفتم کلی کتاب فرانسه واسه خودم گرفتم تا اونقدری که باید و شاید خودمو قوی کنم. راستش فکر نمیکردم انقدر بلد باشم😂 ولی یه سری کتاب جدید گرفتم و خودمو تست کردم واقعا خیلی چیزا بلدم. گرامر رو از همه بیشتر. استادم میگفت تا دو سه ترم دیگه کل گرامر فرانسه رو تموم‌ میکنیم و بعد از اون دیگه فقط روی مهارتای دیگه تمرکز میکنیم. شنیداریم هم خیلی خوبه. دایره لغاتم هنوز محدوده. یعنی وقتی میخوام حرف بزنم مدام کلمات انگلیسی میاد تو ذهنم که خب قصد دارم انقدر همه چیزشو خوب پیش ببرم که تا سال دیگه به اون سطحی که میخوام رسیده باشم. درود میفرستم به اون لحظه ای که پارسال وسط میانترما! به سرم زد دوباره برم سراغش و رفتم ثبت نام کردم. سطح لایف استایل و امید به زندگیمو‌ چند درجه ارتقا داد جدا. سال دیگه هم قطعا میرم سراغ اون چیزی که خیلی خیلی مشتاقشم و دیگه داره واسش دیر میشه. من ادمی ام که وقتی وقتم پره و سرم شلوغه عملکردم خیلیییی بهتر از وقتاییه که کلی وقت ازاد دارم. واقعا با همه ذرات وجودم عاشق این شلوغ پلوغی زندگیمم.. 

پارسال که میخواستم چالش گودریدزمو تعیین کنم، با اون همه مشغله گفتم دیگه محاله بتونم به تعداد قبل بخونم. ۵۰ تا رو واسه چالش تعیین کردم. ولی انقدر خوب پیش رفتم که چند روز پیش چالشمو ۱۰۰ تایی کردم و الان حتی از برنامه جلو هم هستم. امیدوارم تا ۲۰۱۹ به صد تا برسم طبق برنامه. واسه خودم قانون گذاشتم که حتی یه کلمه هم توی خونه حق ندارم بخونم. تو خونه فقط درس و کتاب فقط توی تاکسی و اتوبوس. با این حال خیلی خوب دارم پیش میرم.

خیلی کارای دیگه هم هست که دلم میخواد انجام بدم، ممکنه بتونم انجامشونو تو برنامم بگنجونم ولی باعث میشه کیفیت کارایی که انجام میدم بیاد پایین. دلم نمیخواد همه کاره و هیچ کاره باشم. میخوام اگه پنج تا کار انجام میدم با کیفیت ایده آل باشه نه ده تا کار با کیفیت معمولی..

این ترم با وجود اندو خلفی و ترمیمی حجم کاری خیلی بیشتره ولی خیلی سبک تر داره میگذره. برنامه ریزی ها فرق کرده و تا الان خیلییی راحت تر از ترم پیش گذشته.. تا الان دو تا دندونمو تحویل دادم و نمرشو گرفتم و سه تا دندون اندویی دیگه مونده. ترمیمی هم تازه دارم یاد میگیرم که چطور باید تراش بدم که دقیق و درست باشه. اوایلش خیلی توش خوب نبودم.. الان خوبم بنظر خودم..

کلاس سنتورمو هم دقیقا واسم گذاشته ساعت ده شب. چون قبلش کلاس دارم و نمیتونم برم. اون ساعت شب هم من خوابم هم استاد😂 ولی خداروشکر دیشب بالاخره هیییچ ایرادی نگرفت و گفت خیلی خوبه. موسیقی ازون چیزاییه که توش اصلا استعداد خاصی ندارم، پیشرفتای جهشی هم ندارم، با قدمای کوچیک پیش میرم ولی الان بعد چند سال توش خوبم بنظرم.. عالی و بی نقص نیستم ولی روند خوبی رو پیش میبرم.. قبلنا خیلی ربات طور نت حفظ میکردم و میزدم. الان سعی میکنم اگرچه اونقدرا روحیه ظریف‌ و لطیفی ندارم😅، ولی با احساس و علاقه جلو ببرمش و همین باعث شده خیلی بهتر بشه.. به عنوان کاری بهش نگاه میکنم که تنوع خیلی جذاب و قشنگیه تو زندگی.. روح ادمو جلا میده.

خیلی حرف زدم ولی اینجا خیلی وقته مخاطب محور نیست. واسه دل خودم مینویسم.

برم جراحی بخونم.. :)

۲ نظر ۱۰ موافق ۰ مخالف

۲۱۵. ارائه

این ترم واسه ی جراحی عملی ۱و تشخیص عملی ۲و رادیو عملی ۲ باید ارائه بدیم و حتی نمیتونم توصیف کنم چقدر از اسلاید ساختن بدم میاد. مطالبمو اماده کردم ولی حوصله ی تم و فونت انتخاب کردن و اینا ندارم. این حجم از بی حوصلگی بی سابقست..

یه زمانی واقعا عاشق کامپیوتر بودم. عاشق اینکه برم ریاضی و کامپیوتر بخونم. پنجم ابتدایی بودم، دقیقا هر روز روزی دوبار! ویندوز عوض میکردم تمرینی!! (از همون موقع تمرین کردنام وحشیانه بود :))))) مثل اندو کردنای الانم!) اول دبیرستان بودم یه لیست بلند بالا داشتم که کلاس میرفتم. از سخت افزار بگیر تا گرافیک و طراحی وب و برنامه نویسی. خیلی هم مشتاق بودم برم رشته ریاضی. با خودم میگفتم یا میرم کامپیوتر یا عمران یا رباتیک. حتی ریاضی و فیزیک محض! هم دوست داشتم. به زور راضیم کردن برم تجربی و البته الان ممنونشونم.. مثل همون موقع که به زور راضیم کردن بجای پزشکی، دندون بزنم. یه سری اتفاقات مختلفی افتاد، یه سری چیزایی که دلم نمیخواد یاداوریشون کنم. دیگه کلاس نرفتم و دیگه هم دست به سیستم نزدم. الان از روشن کردن لپتاپ به هر علتی جز فیلم دیدن بیزارم. حتی دستم به کپی پیست کردن هم نمیره. واقعا واقعا حس بدی بهم میده. سر کلاس عملی جامعه نگر یه سری مقاله سرچ کرده بودیم و پیدا کرده بودیم. انقدر کار با سیستم حس بدی بهم میداد که گفتم من بلد نیستم اینارو سیو کنم! یکی دیگه از بچه ها مقاله ها رو سیو‌کرد و روی فلش ریخت.. گاهی یه سری اتفاقاتی مسیر زندگی ادمو کیلومترها جا به جا میکنه. از یاداوری اون اتفاقات هم بیزارم اگرچه که هیچ ثانیه ای نیست که جلوی چشمم نباشن، ولی ازین تغییر مسیر زندگیم اصلا ناراحت نیستم..

۱ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۲۱۴. کراش سابق!

اقاااا :))))) اون هم دانشکده ای ایکه پارسال کلی روش کراش داشتم، امسال انقدر زشت شده که نگو. دیگه حتی نگاش هم نمیکنم. یه سیبیل داغونی هم گذاشته که اصلا درکش نمیکنم :| خب چرا انقدر خودتونو زشت میکنید اخه؟! این استایلای عجق وجق چیه؟! 😐

۰ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۲۱۳. :(

دو تا چیز هستن که تازه فهمیدم خیلی دلم میخوادشون.. خیلی.. دو تاشون هم خیلی خیلی دور از دسترسن.. یکیشون هست که انقدر خفنه که اون یکی رو هم درون خودش داره! یعنی حاضرم واسه شدنش هر کاری بکنم..

من هیچ وقت توی زندگیم نگفتم فقط و فقط باید یه مسیر خاص جلوی پام قرار بگیره. کلی پلن و مسیر مختلف توی ذهنمه که اگه هرکدومش نشد، کلی گزینه ی دیگه هست. حتی اگه هیچ کدوم اینا هم نشد توی اون موقعیتی که قرار میگیرم راهشو پیدا میکنم حتما. الانم همینه. کلی پلن مختلف واسه اینده تو ذهنمه.. ولی اگه اونی که میخوام بشه، همه چیز خیلی خیلی خیلی متفاوت خواهد بود.. 

یه بار اول دبیرستان بودم. اون موقع ها هنوز اوایلش بود و درسا بنظرمون سخت میومد. یکی از بچه ها میگفت اگه پزشکی قبول شیم فلان و بهمان. بهش گفتم فلانی، پزشکی خیلییی سخته.حداقلش اینه که ما معدلمون بیست شه، کنکور قبول شیم و ... اخه اصن بنظرت ممکنه ما معدلمون بیست شه یا مثلا شیمی و فلان درسو بیست شیم؟! اون سال و همه ی سالای بعدش معدلم بیست شد و کنکور هم قبول شدم. اون موقع ها فکرشم نمیکردم.. اون سالی که پشت کنکور بودمبودم یه بار از در دانشگاه فعلیم رد شدم و از ته ته قلبم گفتم خدایا یعنی میشه من یه روزی اینجا دانشجو باشم؟! و بالاخره شد! اون سال که درس میخوندم همش با خودم میگفتم خدایا من که دارم میخونم‌ کاش فقط میشد واسه یه لحظه ببینم نتیجش چی میشه و سال بعد کجام، بعد به خوندن ادامه بدم😅. نتیجه از تصورات و رویاهام هم بهتر بود..

من همیشه همه ی همه ی تلاشمو کردم و نتیجه رو به خدا سپردم. و همیشه هم بهم ثابت کرده وقتایی که همه ی تلاشمو میکنم، نتیجه خیلی بهتر از رویاها و تصوراتم میشه حتی.. الانم دارم از توی قلبم پر پر میزنم واسه دونستن اینکه یعنی ممکنه چند سال بعد بشه یا نه. ولی اینم میدونم که تنها کاری که باید بکنم اینه که با همه ی توان تلاش کنم.. مطمئنا اون چیزی که واسه ی من بهترینه واسم رقم میخوره..

بهترین نکته ی زندگیم اینه که با مدل زندگی کردن و لایف استایل خودم عشق میکنم‌. مهم نیست کی چی میگه و چیکار میکنه، من عاشق مدل زندگی کردنمم. عاشق رویاهامم که شبیه رویاهای بقیه نیست، تلاش کردنایی که شبیه تلاشای بقیه نیست، عقایدی که مثل دیگزان نیست. متفاوت بودنش مهم نیست. مهم اینه که شبیه بقیه نبودن منو وادار نکرده شبیهشون بشم..

۰ نظر ۸ موافق ۰ مخالف

۲۱۲. اعتراف صادقانه

بابت دو سال اول دانشجوییم پشیمونم. خیلی به بطالت گذروندمش. عملا فقط به کتاب خوندن و کلاس ساز گذشت. با اینکه میگن علوم پایه مهم نیست، از اینکه خوب درس نخوندم پشیمونم. از اینکه حتی فعالیت جانبی مفیدی هم نکردم. خیلی پشیمونم از اینکه خوب درس نخوندم و به پاس کردن اکتفا کردم :|

۶ نظر ۲ موافق ۱ مخالف

۲۱۱. ۱۰ مهر ۹۷

ساعت پنج و نیم صبح، قبل دانشگاه رفتن با اینکه دیرم بود نشستم تکلیف فرانسه نوشتم. از صبح تا ظهر بخش رادیو بودم و به طرز وحشتناکی شلوغ بود.یه چیزی حدود دویست تا مریض اومد تو بخش. غیر از ما که چندتا چندتا مریض میگرفتیم، مدیر گروه هم با اینکه بخش نداشت اومده بود تا بخشو جمع کنه. حتی تکنسینارو هم فرستاد کمکمون تا زودتر بشه پیش رفت. عملا تا خود ظهر یک ثانیه هم ننشتم. یه ناهار ده دقیقه ای خوردم، بعدش هم رفتم اندو و ترمیمی. یکی از بچه های اون روتیشن اومد شلوغش کرد و اجازه نداد تو پره کلینیک بمونم چون تایم اونا بود. منم رفتم نشستم روی صندلیای پذیرش تکلیفای فرانسمو پاک نویس کردم. بعد با کلی عجله داشتم خودمو میرسوندم به کلاس که گفتن کنسله!

امروز فقط یه عکس بد گرفتم. اونم واسه اینکه مرده انقدرررر بد بهم نگاه میکرد و انقدر نگاهش به ادم بد و ازاردهنده بود که واقعا معذب بودم. انقدر عجله کردم که زود ردش کنم بره فیلمو عمودی گذاشتم توی دهنش :| عکسش نیازی به تکرار پیدا نکرد و دندونا خوب افتادن ولی اشتباه بدی بود. در کل همه عکسایی که امروز گرفتم واقعا خیلی خوب شدن. اصلا از کسی کمک نگرفتم و نخواستم استاد چکش کنه تا متکی به کسی نباشم. حتی اون کیسایی که یه کم سوال برانگیز بودن یا اون بچه ای که گریه میکرد رو هم خودم کنترل کردم و از کسی کمک نخواستم. بدترین نکته ای که توی بخش رادیو هست ادماییه که میان و دهنشون بوی هزار مرتبه بدتر از فاضلاب میده😐. اکثرا همینن و واقعا ادم دلش میخواد عق بزنه😐. محض رضای خدا مسواک بزنید خب!

اندو یه دندون پره مولر اکسس زده بودم که اکسسش تایید شد و اولین مرحله به سلامت گذشت😅. فقط کاش این دندون تا اخر خوب پیش بره چون دیگه نه دندون دارم و نه وقت امضا گرفتن از استادا. هفته بعد هم تحویله.

چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه قراره از صبح تا شب بریم یه نقطه ی خیلی شلوغ شهر و به مناسبت روز جهانی بدون پوسیدگی بچه های زیر دوازده سالو رایگان معاینه کنیم. البته یه سری برنامه تفریحی و اینا هم دارن فکر کنم. قراره چند هزار نفرو معاینه کنیم جمعا..

نکته ی بعدی هم قیمتای سرسام اور و وحشتناک مواد و وسایله. بعضی چیزا قیمتشون حتی تا چهار برابر هم شده. بدتر از همه اینکه بعضی چیزا دیگه پیدا نمیشه. شرکتا حاضر نیستن بفروشن تا قیمت دلار ثابت شه و قیمتاشونو ببرن بالا. روزی دویست، سیصد، چارصد تومن دارم وسیله میخرم و تمومی هم نداره. بعضیا هم که دیگه دارن به تعداد زیاد میخرن چون اعتباری به این قیمتا و بازار نیست..

امتحان پایانترم فرانسمو هم دادم و از هفته بعد اگه همه چیز اوکی باشه میریم ترم بعد. 

الانم کتاب کودکان جلوم بازه و اگه خوابم نبره قراره درس بخونم ایشالا!

بقیش هم باشه واسه بعد :)

۴ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۲۱۰. دلتنگی

امروز که بعد از مدت ها فرزو گذاشتم روی دندون و بوی دندون بلند شد، حس کردم که چقدررر دلم تنگ شده بود..

۱ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

۲۰۹.گزینه غلط کردمش‌کدومه؟!

تف تو این زندگی که من دیشب تا ساعت یازده شب کلاس بودم و الانم پنج صبح باید بیدار شم برم دانشگاه.. تف به این زندگی :|

۴ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان