به سختی دو روز مرخصی گرفتم که حداقل این چند روز اول عید رو تا پنجم خونه باشم و اومدم خونه. دیشب پیام داد یک فروردین کشیکی. دلم میخواست یا خودمو بکشم یا اونو. گفتم اصلا تعطیل رسمیه و نمیخوام بیام. گفت نامه واست رد میکنم تخلفات اداری. بعد کلی دعوا و دردسر، نهایتا موفق شدم کشیکمو بذارم پنجم. روز جمعه توی تعطیلات عید😑. مریض از در اتاقم رد بشه، خودم شهیدش میکنم😭.
حالا امروز پیام داده که همین الان پاشید بیاید شبکه که انگشتتونو واسه مرکز عید تعریف کنیم. د اخه زبون نفهم. من الان چطوری پاشم بیام اون استان خراب شده شما، فقط بخاطر اینکه تو تا دقیقه نود نمیخواستی برنامه کشیکارو بذاری؟! واقعا زبون نفهمترین، خودخواهترین و بیمرامترین ادمای کل عمرم رو اینجا دیدم. حیف مجبورم بمونم وگرنه یک ثانیه هم دیگه تحمل نمیکردم. طرحم که تموم بشه، دیگه هیچ وقت پامو توی کل این استان نمیذارم.