توی چند ماه اخیر به قدری سوییسایدال شدم که دیگه خودمم از خودم میترسم. اصلا یه جوریه که نمیتونم توصیفش کنم. عمیقا حالم بده.
توی چند ماه اخیر به قدری سوییسایدال شدم که دیگه خودمم از خودم میترسم. اصلا یه جوریه که نمیتونم توصیفش کنم. عمیقا حالم بده.
من شبی رو یادم میاد که به دوستم کوثر پیام دادم و بهش گفتم اگر الان باهام صحبت نکنی زندگیم رو تموم میکنم. ابزار لازم رو داشتم. و هیچ دلیلی برای ادامه پیدا نمیکردم. اون شب کوثر باهام صحبت کرد و گذشت. چرا این رو گفتم؟ به دو دلیل
اول اینکه جدیش بگیری. مطمئن باش اگر بذاری این افکار ادامه پیدا کنن بدون اینکه به فکر راه حلی براشون باشی بدتر و بدتر میشن. فردای اون شب من نوبت روانپزشک گرفتم و بعد از یکسال فلوکستین کم کم افکار کمرنگ شدن
دوم اینکه ادمهای امن خودت رو داشته باشی که توی لحظات بحرانی بدون اینکه قضاوتت کنن، کنارت باشن تا اون لحظه بگذره.
دووم بیار. اصلا قشنگ نیست این زندگی، میدونم. ولی مطمئنم اگر ادامه بدی بعدها خوشحال خواهی بود که تصمیمت رو عملی نکردی.