تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

۲۸ بهمن ۹۹

امروز واسه اولین بار یه شیفت رفتم کلینیک بیرون کار کردم. جز من هم هیچ دکتر دیگه‌ای توی کلینیکش نبود :|. یه دندون دائمی کشیدم، دو تا شیری، یه دندون اندو شده بیلداپ کردم و اخر تایم هم یه اندو کردم که کاش هرگز نکرده بودم😐. خیلی بد و زشت شد و واقعا بابتش ناراحتم :( اون وسط هم کلی معاینه کردم و طرح درمان دادم.

اگه اون اندوی اخری نبود، امروزو با حس و حال خوبی تموم میکردم واقعا..

 

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

۱۶ بهمن ۹۹

انقدررر سر این پایان‌نامه بدبختی کشیدم، انقدر اذیت شدم که توی کل این شیش سال یک دهم این اذیت نشده بودم. طرف واسه گرفتن پولش خون منو توی شیشه کرده بود، بعدشم که کارش اشتباه درومد و طبق قراردادی که خودش نوشته! باید اصلاحش کنه، میگه اگه دو تومن دیگه ندی انجامش نمیدم. به قدری تحت فشارم که حتی نمیتونم توصیفش کنم. قشنگ این وسط دارم له میشم. دیشب که دیگه دعوا بالا گرفت و وضع بدتر شد. فکر کن پولشو مرداد گرفته، الان بهمنه و نه تنها هنوز کارو تموم نکرده، بلکه دوباره هم پول میخواد. به استاد مشاورم گفتم، میگه من نمیدونم! خودت یه کاریش کن. بابا خب تو منو توی این موضوع و بدبختی انداختی.. بهش میگم یه بار هم تو زنگ بزن و باهاش حرف بزن، میگه من نمیدونم.

دیگه رفتم به استاد راهنمام گفتم. فقط شرایطو واسش توضیح دادم، گفت قراردادو بفرست بخونم، خوند و گفت حق با توعه. شمارشو بده تا خودم بهش زنگ بزنم. حالا درسته که اونم کاری ازش برنمیاد ولی حداقلش اینه که پشت آدمو خالی نمیکنه هیچ وقت. این مدیر گروهه با سی سال سابقه و انقدر شعور و معرفت به خرج میده. بعد استاد مشاورم دهه هفتادیه و جوون و اینا. و فقط هی به من فشار میاره که مقالت کو!

بذار حداقل یه ذره هم در جریان باشن من این وسط چقدر تحت فشارم و دارم له میشم. لای منگنه بودن دقیقا همین نقطه‌ایه که من هستم.

پسره بی‌شعور چند وقت پیش قبول کرد رایگان اصلاحش کنه. بعد هی امروز و فردا کرد. هی گفت برو هفته دیگه بیا و الان وقت ندارم. دیشب میگه پول بده تا چند ساعته تحویلت بدم. انقدررر عصبانیم که کارد بزنی خونم درنمیاد. از شدت درموندگی نمبدونم چیکار کنم.

اخه کی واسه یه پایان‌نامه هشت ده میلیون هزینه کرده که من بکنم؟! روز اول به استاد مشاورم گفتم هر موضوعی باشه کار میکنم، فقط من نمیتونم خیلی هزینه کنم. گفت تو نگران نباش، خودم پولشو میدم! اخرش اون پول نداد و من موندم و پرهزینه‌ترین پایان‌نامه ممکن. واقعا دیگه نمیدونم به چه زبونی بگم که بخدا من ندارم این پولو. که هردفعه با چه بدبختی‌ای دارم پول قسطای اینو میدم و اینم روز به روز داره میگه بیشتر پول بده.

۶ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۱۱ بهمن ۹۹

با هر زور و تلاشی بود خودمو جمع و جور کردم و از اون وضع کشنده خارج شدم. سعی میکنم خیلی به چیزی فکر نکنم که اونطوری به هم نریزم.

کتاب تراپی کردم. کلی کتاب خوب از نمایشگاه گرفتم و البته دلم پیش کلی کتاب جا موند. یکی از چیزایی که توی این سالا تغییر کرده سلیقه‌ی کتاب خوندن من بوده. کیلومترها فاصله‌ست بین کتابایی که سال اول میخوندم با کتابای الانم. این حرکت رو به جلو رو واقعا میپسندم. هر روز کلی کتاب میخونم، هر شب یکی دو قسمت سریال میبینم و چندتا سریال این مدت تموم کردم. آلمانی میخونم و سعی میکنم اطلاعات دندونپزشکیمو بالا ببرم. از هفته دیگه دوباره میرم دانشکده. اگه دوباره مشکلی به وجود نیاد، یک سره تا فارغ‌التحصیلی. پایان‌نامم به مشکل برخورده. نصف مقالمو نوشتم ولی کارم گیر افتاده. به تموم کردنش فکر میکنم، به مقاله‌ای که باید تموم بشه. به اینکه از این اخرین فرصتای دانشکده نهایت استفاده رو ببرم. به اینکه دفاعم احتمالا چه شکلی میشه. به طرح فکر میکنم که کجا برم. به اینکه یعنی سال دیگه این موقع اصلا هستم یا نه؟ و اگه هستم کجا و در چه حالم..

مدتها تو فکر مهاجرت بودم، مدتها دلم میخواست سریع مطب بزنم و یه عمومی خیلی خوب باشم که همه کاری انجام میده. ولی الان عمیقا دلم میخواد رزیدنت بشم و پروتز بخونم. تنها چیزی هم که باعث میشه اینو بخوام، علاقه‌ست. دلم میخواد دوباره درس بخونم. دلم میخواد ته تهشو دربیارم. یه همچین حسی :))) حالا باید برم طرح و یه کم هم کار کنم تا ببینم اون موقع چطور فکر میکنم. ولی دلم میخواد یک سال واسش تلاش کنم و اگه نشد، خب میرم سراغ گزینه‌های دیگه.

فعلا همینا.

۳ نظر ۶ موافق ۰ مخالف
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان