انقدررر سر این پایاننامه بدبختی کشیدم، انقدر اذیت شدم که توی کل این شیش سال یک دهم این اذیت نشده بودم. طرف واسه گرفتن پولش خون منو توی شیشه کرده بود، بعدشم که کارش اشتباه درومد و طبق قراردادی که خودش نوشته! باید اصلاحش کنه، میگه اگه دو تومن دیگه ندی انجامش نمیدم. به قدری تحت فشارم که حتی نمیتونم توصیفش کنم. قشنگ این وسط دارم له میشم. دیشب که دیگه دعوا بالا گرفت و وضع بدتر شد. فکر کن پولشو مرداد گرفته، الان بهمنه و نه تنها هنوز کارو تموم نکرده، بلکه دوباره هم پول میخواد. به استاد مشاورم گفتم، میگه من نمیدونم! خودت یه کاریش کن. بابا خب تو منو توی این موضوع و بدبختی انداختی.. بهش میگم یه بار هم تو زنگ بزن و باهاش حرف بزن، میگه من نمیدونم.
دیگه رفتم به استاد راهنمام گفتم. فقط شرایطو واسش توضیح دادم، گفت قراردادو بفرست بخونم، خوند و گفت حق با توعه. شمارشو بده تا خودم بهش زنگ بزنم. حالا درسته که اونم کاری ازش برنمیاد ولی حداقلش اینه که پشت آدمو خالی نمیکنه هیچ وقت. این مدیر گروهه با سی سال سابقه و انقدر شعور و معرفت به خرج میده. بعد استاد مشاورم دهه هفتادیه و جوون و اینا. و فقط هی به من فشار میاره که مقالت کو!
بذار حداقل یه ذره هم در جریان باشن من این وسط چقدر تحت فشارم و دارم له میشم. لای منگنه بودن دقیقا همین نقطهایه که من هستم.
پسره بیشعور چند وقت پیش قبول کرد رایگان اصلاحش کنه. بعد هی امروز و فردا کرد. هی گفت برو هفته دیگه بیا و الان وقت ندارم. دیشب میگه پول بده تا چند ساعته تحویلت بدم. انقدررر عصبانیم که کارد بزنی خونم درنمیاد. از شدت درموندگی نمبدونم چیکار کنم.
اخه کی واسه یه پایاننامه هشت ده میلیون هزینه کرده که من بکنم؟! روز اول به استاد مشاورم گفتم هر موضوعی باشه کار میکنم، فقط من نمیتونم خیلی هزینه کنم. گفت تو نگران نباش، خودم پولشو میدم! اخرش اون پول نداد و من موندم و پرهزینهترین پایاننامه ممکن. واقعا دیگه نمیدونم به چه زبونی بگم که بخدا من ندارم این پولو. که هردفعه با چه بدبختیای دارم پول قسطای اینو میدم و اینم روز به روز داره میگه بیشتر پول بده.