این هفته ۲۵ ساعت خوندم. فصل ۱۹ تا ۲۶ ثابت و ثابت هم تموم. و فصل ۱۲ تا ۱۸ رادیو.
این هفته ۲۵ ساعت خوندم. فصل ۱۹ تا ۲۶ ثابت و ثابت هم تموم. و فصل ۱۲ تا ۱۸ رادیو.
این هفته ۳۲ ساعت خوندم. مواد دندانی کریگ رو کامل خوندم و فصل ۱۰ تا ۱۸ ثابت. سه تا کتاب جدید واسم فرستادن، یکی دیگه هم بزودی میاد. احتمالا بقیش میشه مهر به بعد.
دقیقا دو ماه پیش شروع کردم به درس خوندن. امروز دور اول ۱۱ تا کتابی که واسم فرستاده بودن تموم شد. همه ویدیوهارو هم دیدم. سه تا دیگه رو هم قراره بزودی بفرستن. یه سری هارو هم که از مهر به بعد و بعد از اعلام رفرنسا میفرستن. روز اول انقدر بنظرم زیاد و حجیم میرسیدن که فکر میکردم اینارو یه دور هم نمیرسم بخونم. تا اینجای کار راضی ام.
اعتراف میکنم درس خوندن توی این سن سخته. گاهی آدم با خودش میگه چطور وقتی کنکور داشتم روزی ده دوازده ساعت درس میخوندم و همش پشت سر هم. الان حجم مطالب عجیب و غریبه، توان ذهنی ادم تا حدی کمتره، من زودتر خسته میشم. و دغدغههای ادم هم بیشتره. موقع درس خوندن هزار و یکی دغدغه ذهنی داری. و در طول روز هم کلی کار جز درس خوندن داری.
دیشب داشتم ویس یه مشاورو گوش میکردم که میگفت انتظاراتون از خودتون به اندازه ۱۸ سالگیتون نباشه. شما دیگه اون ادم ۱۸ سالهای نیستین که صبحش مدرسه میرفت و بعدش تنها کارش درس خوندن بود. شما و دغدغههاتون و شرایط و همه چیز متفاوته. و واقعا همینه.
کاش یه روزی بیام بنویسم که اونی که میخواستمش بالاخره شد🚶🏻♀️
این هفته ۳۰ ساعت درس خوندم. فصل آخر آرت رو خوندم و آرت تموم شد. کل فالاس رو خوندم و ۹ فصل اول ثابتو.
امتحان پایانترم آلمانیم رو هم دادم و A2.2 هم تموم شد.
الان توی اون مرحلهام که به خودم میگم اخه دختر، نونت نبود، ابت نبود، رزیدنتی خوندنت چی بود این وسط؟! 😐😂 داشتی با آرامش و بیدغدغه زندگیتو میکردی😭. پشیمون و بیانگیزه نیستما. فقط واقعا سخته. خیلی زیاد.
چند روز پیش داشتم آرشیو وبمو میخوندم. نوشته بودم که اصلا من چرا دارم این رشته رو میخونم و جای من اینجا نیست و اینا. باورم نمیشد چنین چیزی رو من نوشته باشم! انقدر عاشق این کارم که توی عمرم هیچ وقت این اندازه چیزی رو دوست نداشتم. و باورم نمیشه یه روزی همچون حسی داشتم.
استادم داره بهم فشار میاره که زود دفاع کن و برو. ولی خب هنوز بخش اطفالم تموم نشده. و کلا هم هرچی بهش نزدیکتر میشه، بیشتر میترسم. از غیرقابل پیش بینی بودن زندگی. نمیدونم بعد از دفاع چی در انتظارمه. نمیدونم طرح کجا میفتم و قراره چطوری باشه. نمیدونم این درس خوندنم به کجا میرسه. کلا سر تا پا دلهره ام.
شیش تومن از پول پایانناممو از دانشگاه گرفتم. هرچقدر به استاد مشاورم اصرار کردم که شماره کارتشو بده تا پولی که داده رو بهش برگردونم قبول نکرد. واقعا شرمندم کرد. اصلااا انتظارشو نداشتم. از طرفی هم اینطوری بدتر از قبل زیر دینش رفتم🤕. هیچ خبری هم از مقالم نیست. حتی ریجکت هم نمیشه که تکلیفمو بدونم.
این هفته ۳۰ ساعت خوندم. فصل ۱۲ تا ۲۲ اندو و اندو هم تموم شد. و فصل ۳ تا ۵ آرت ترمیمی.
عمیقا استرس دارم. میترسم برم طرح و نتونم درست درس بخونم. میترسم یک ماه قبل ازمون رو نتونم خالی کنم و نشه. از غیرپیش بینی بودن شرایط و اینکه نمیدونم چی پیش میاد میترسم. گاهی با خودم میگم نکنه الان وقتش نبود و عجله کردم؟ نکنه نشه؟ 🤕
هفته پیش واقعاااا هفتهی سنگین و شلوغی بود و خیلی کم درس خوندم. ۱۵ ساعت خوندم. فصل ۹ تا ۱۱ اندو و جلد یک اندو تموم شد و فصل یک و دو آرت. امیدوارم این هفته همه چی بهتر پیش بره.