تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

37. تغییر لایف استایل..

این مدت یه سری تغییرات اساسی تو زندگیم دادم و چقدر از وضع فعلی راضیم..

موهامو کوتاه کوتاه کردم، پسرونه ی پسرونه! و چقدررر این مدل جدیدو دوست دارم و حس میکنم به من و شخصیتم نزدیک تره. وقتی توی آینه نگاه میکنم لذت میبرم و با خودم میگم این منم. دقیقا خود خود من! 

بچه ها تو دانشگاه رو مخمن. البته همشون نه، فقط "ی". بهش نگاه میکنم و با خودم میگم اخه لعنتی، من چطوری این سه سال تمام مدت تورو تحمل کردم؟! این همه ادا و اصول، این همه اسلو موشن بودن، این همه ادا اطوار اضافه حالمو به هم میزنه. این مدت هم کلی برنامه ی باغ رفتن و بیرون رفتن و اینا ریختن که خب من باهاشون نرفتم. میگن چرا فاصله میگیری تو که خودت این اکیپو جمع کردی، میگم که فاصله نمیگیرم ولی خودمم میدونم که چرت میگم چون واقعا دیگه اون حس خوبی که باید بهم منتقل بشه نمیشه و خب من خودمو وادار به ظاهرسازی نمیکنم و تنها دلیلش هم "ی" هستش. خیلی رو اعصابمه.. رفتارای مسخره و خودخواهانه، برنامه ریختنایی که توش نظر هیشکیو نمی پرسه، وارد کردن ادمایی به جمع ما که حتی باهاشون سلام علیک هم نداریم! همه چیز هم بدون هماهنگی.. از طرف دیگه اینه که "ی" و دوتای دیگه، کلا لابراتوار نمیان. همه چیزو منتقل کردن به تریا. میرن تمام روزو میشینن توی تریا، نود درصدش به خوردن و حرف زدن میگذره، بعد شروع می کنن سه نفری کار میکنن. یعنی مثلا یکی هم بزنه، یکی پهن کنه، یکی بچسبونه :| بعد از صبح تا شبو توی تریا وقت تلف میکنن و بعدشم میرن خونه ی هم ادامه میدن!!! شیش تا فک جمعا باید اماده کنن که هرکدومشو چهار ساعت لفت میدن. همه ی کارشون میمونه واسه روز تحویل و نیم ساعت قبل از اومدن استاد! اونم به بدترین و غلط ترین فرم ممکن. ولی خب استادمون خیلی خوبه و به همه نمره ی خوب میده. یهو وسط کار دلش موهیتو میخواد، پیتزا میخواد، جوجه میخواد و ... و ویارش باید همون لحظه برطرف بشه!! یه ملتی رو دنبال خودش میکشونه چون هوس فلان چیزو کرده! من واااقعااا ذهنم گنجایش این حجم از ادا اطوارو نداره. من همیشه پایه بیرون رفتنم ولی انصافا نه اینطوری :|

خب من باهاشون توی تریا نمیرم. تنها میرم لابراتوار و سریع و با تمرکز کارمو انجام میدم. اگه چهارشنبه تحویل داریم، من شنبه یا نهایتا 9 صبح یکشنبه کارم حاضره و قبلش چندبار با استاد چکش میکنم. در نهایت وسواس هم کار میکنم. دیگه مواد اضافه نمیگیرم و کارمو همون بار اول با سهمیه دانشگاهم خوب در میارم. بقیه ی تایممو هم به جای تریا و لابراتوار میرم سالن مطالعه درس میخونم. از شنبه میانترمامون شروع میشه و من واسه ی اولین باره که انقدر درس خوندم. دو تا امتحان اولمو کامل خوندم. امتحانای بعدی رو هم حداقل نصفشونو خوندم. 

به بچه های اکیپمون نگاه میکنم و میبینم همشون ادمایی بودن که هر ترم خیلییی درس میخوندن ولی از اول این ترم هیچی نخوندن! و خب واقعا حس میکنم همش بخاطر فضاییه که "ی" ایجاد میکنه. انگار همه چی وارد حاشیه میشه..

به خودم نگاه میکنم و میبینم چقدر این ادم فعلی به خود واقعیم نزدیکتره. منظم، سریع، جدی، درسخون.. حس میکنم دو سال قبل هیچ شباهتی به من نداشته و نمیدونم چی منو وارد اون فضا کرده.. تصمیمم این بود بعد علوم پایه واقعا درس بخونم و تا الان که روش مصمم موندم.. ولی خب خیلی خیلی بیشتر از اینا از خودم انتظار دارم. میخوام یه جوری باشه که خودمو در حد و اندازه ی تخصص قبول شدن ببینم.. [اون اوایل گفتم دوست ندارم پروتز بخونم ولی الان فکر میکنم پروتز واقعا جذابه و تا الان توی ذهنم انتخاب دومه! البته که الان فکر کردن به تخصص اونم واسه من در حد رویا و توهمه ولی خب من تلاشمو میکنم از رویا بودن درش بیارم.]

یکی از همون سه نفر بالا میگفت میخوام برگردم همون دانشگاه خودم [اینجا مهمانه و دانشگاه خودش یه دانشگاه تیپ سه ئه!] میگه اینجا بار اموزشیش واسم کمه!!! مثلا من هیچی پروتز یاد نگرفتم! جالبه که به این فکر نمیکنن که وقتی استاد درس میده همش دارن فک میزنن و بعدشم تمرین نمی کنن و این و اون واسشون درست میکنه. بار آموزشی اینجا کمه! :|

اینستا رو هم حذف کردم و به عبارتی خیلی استفاده ای از نت ندارم. نه که از سر اجبار واسه درس خوندن، صرفا به این دلیل که جذابیتشو واسم از دست داده.. از طرفی هم منتظرم بعد از میانترما برم و اون کلاسی که میخوامو ثبت نام کنم. میخوام اول برنامه های فعلی زندگیم کاملا استیبل بشه و یه فضای خالی واسه چالش جدید باز کنم..

خودم میدونم که تو این پست قشنگ مثل بچه های ابتدایی گله و شکایت کردم ولی آدما خیلی طول میکشه تو دلم جا باز کنن ولی توی صدم ثانیه ای از چشمم میفتن. بد هم از چشم میفتن! راستی گفتم اون کراشه چطوری از چشمم افتاد؟! تا وقتی دهنشو باز نکرده بود خوب بود ولی امان ازون روزی که دهن باز کرد تا با دوستم حرف بزنه. لهجه داشت و دندوناش هم خیلی نامرتب بود :||| [یعنی مگه داریم فاکتور مهم تر از صدا و لهجه و دندونای طرف؟!]

نوبت گرفتم که برم دندونای جلومو کامپوزیت بذارم. میخواستم لمینیت کنم ولی حیفم میاد دندونای خودمو که انقدر مرتبه بتراشم و البته لمینیت به چشمم غیرطبیعی میاد. در کل ازونجایی که همیشه مامانم رو دندون وسواس داشته و تو بچگیم همش تو دندون پزشکی بودم، دندونام کاملا ردیف و مرتبه. ولی یه فاصله ی کوچیک بین دندونای جلوک هست که مدتهاست رو مخمه. میخوام کامپوزیت بذارم که درست بشه. حالا بعدا عکس بیفور و افتر هم میذارم واستون :-)))))

۱۱ نظر ۸ موافق ۰ مخالف
گیلزاد
۱۳ آبان ۲۲:۴۰
اونروز که خوندم کلی نوشتم برات بعد ثبت نکردم گفتم خب الان اینا گفتم که چی.
بعددامروز یجور شد که دقیقا بجز اولش بقیشو با همون دوتا ادمی که دوس دارم بگردم موندم خیلی کیف داد خیلی.ولی من متاسفانه زیاد راه در رفتن ندارم از دستشون هر حرکتی هم بزنم خیلی مستقیم طورانه پیعام میده که حوصلتونو ندارم :))) 


تو به واسطه رشته من به واسطه دهنی که ازم سرویس شد دهنی که ازم سرویس مبشه خیلیییی رو دهن و دندون ادمایی که باهاشون حرف میزنم حساسم.از طرفیم کلا من ازینام که دهن طرفو باید موقع حرف زدنش ببینم تا بشنوم چی میگه :)) جدی میگم .اگه مخاطبش من باشم دهنشو نبینم نمیفهمم :)) ولی خداییش حداقل کار رعایت بهداشتشه دیگه :||

پاسخ :

من واسم مهم نیست که اگه بفهمن حوصلشونو ندارم :-)))) بهتره که بفهمن اصن ;-)

وای اره منم اگه تو دهن طرف نگاه نکنم اصن انگار نمیشنوم چی میگه :|
معلوم الحال
۱۲ آبان ۰۱:۲۳
یه بار اومدم یه کامنت تاثیرگذار بزارم، نذاشتی!  فک کردی ما مثل تو نخبه ایم؟.. 
در ضمن تو که دیگه درس نداری :)) زدی تو کار بنایی و سنگ تراشی و.. د: خوب میشناختی بازارو که قید درسو زدی ☺

پاسخ :

قضیه نخبه چیه؟
اره بابا :-)))))) 
هوپ ...
۱۱ آبان ۲۳:۴۲
آفرین به اون تیکه ای که یاد گرفتی قناعت کردن رو :-))
هدف مندیت رو دوست داشتم، ادامه بده که ایشالا جزو نفرات برتر بشی و استریت :-)

پاسخ :

نه بابا. نفرات برتر که نمیشم. استریت هم واسه من اصلا ممکن نیست و راستش مهم هم نیست. ولی خب تا یه حدی که میشه خوب بود. همون حد کافیه ;-)
لیمو جیم
۱۱ آبان ۲۲:۳۷
ملاکهایی که گذاشتی واسشون سختنا:-) چیزایی نیستن بشه تغییرشون داد,ب جز دندون.ولی صدا انتخاب خودشون نبوده
این تغییرها خیلی خوبن,یک عالمه ارزوی موفقیت 

پاسخ :

نه نه ببین وقتی یکی صداش خوبه ناخوداگاه جذبش میشم خب :-)))))
نه صدا دست خود ادم نیست و خودمم صدام خوب نیست. ولی انصافا لهجه رو دیگه اصرار نکن چون نمیتونم تحمل کنم ! :-)))))
معلوم الحال
۱۱ آبان ۲۱:۱۸
آها از منظر "کراشولوژیستی" در نظر گرفته بودی. بهش توجه نکرده بودم
درس خوبه. بخون. ولی زندگی مهم تره :)) در کنارش زندگی کن

پاسخ :

یه عمر خودم اینارو به بقیه گفتم، حرفامو به خودم تحویل میدی؟!
بچه جان منظورم روزی نیم ساعت درس خوندنه نه بیشتر :-)))))
معلوم الحال
۱۱ آبان ۲۰:۳۰
به به، خسته نباشید :)
خدمت با سعادتتون عرض شود که خیلی خوشحالم که درس میخونی و اینجوری ب علاقه رشتتو دنبال میکنی. ایشالا یه روزی برسه دندون مصنوعی هامون رو از شما بگیریم :) (میدونم شوخی بیخودی بود ولی دیگه در حد وسعمه!)
من دندون پزشک نیستم ولی خب چرا اینهمه وسواس؟ لمینت نمیخواد .. اون فاصله هم مهم نیست. چرا اینقدر دقت میکنی؟ دیگه دارم کم کم ازت میترسم د: از دقت به کفش و غذا خوردن به صدا و لهحه و دندون رسید. میترسم ما هم از چشمت بیفتیم 

موفق باشی

پاسخ :

دیوونه :-)))))
خب اولا چون روش حساس شدم و رو مخمه. و دیگه اینکه اونی که خودش یه کاری رو میکنه، باید نماد بارز اون کار باشه و اون کار به بهترین شکل واسه خودش هم انجام شده باشه..بد گفتم ولی امیدوارم منظورمو رسونده باشم :-))))
بابا خب به عنوان کراش مهمه دیگه :-))))))

مرسی معلوم :-)
x
۱۱ آبان ۱۹:۴۴
موی بلندی که همش دست و پاگیره و باید مدام دنبال کش و کلیپس بگردی واسه فیکس کردنش دردسره حداقل واسه ی من 
دلم میخواد کوتاه کنم فقط یه مساله ای دارم وقتی کوتاهش می کنم زیر مقنعه / شال جلوش شاخ شاخی ونامرتب  وایمیسه :))) 
سوالی که دارم ازت اینه : جلوی موهات هم کوتاهه کاملا ؟ یابلندتره ؟ 
ببخش واسه این می پرسم که خودمم وسوسه شدم : دی

پاسخ :

نه عزیزم.یه طرف موهام کاملا کوتاهه و از یه طرف دیگه روش بلنده. یعنی از زیر شال و مقنعه مشخص نیست که کوتاهه.
پسر مشرقی
۱۱ آبان ۱۹:۴۳
من موقع خوندن از روی متن لهجه ندارم تا حدودی ولی موقع حرف زدن ته لهجه م هویداست!
پس اگه اینجوره فقط دندونام می مونه که خودت باید درستشون کنی😁

پاسخ :

ایشالا :-)
.....
۱۱ آبان ۱۹:۲۱
نمیدونم بهم میاد یا نه ولی همیشه موهامو از ته میزنم :دی 
بیشتر از اینکه دلیلش ظاهرم باشه راحتیه خودمه :دی 
اصلا سر ادم هوا میکشه :دی
چهار تا دوست بودیم از دبیرستان یکیمون ازدواج کرد دیگه ندیدیمش 
یکیم رفت خارج دیگه ندیدیمش :دی کلا یه رفیق دیگه داشتم از شانس ما بدترینشونم موند خیلی خیلی اخلاق گندی داشت  اصلا نمیتونم بگم چقدر هرچی هم بزرگتر میشدیم بدتر میشد همش رو اعصاب بود منم درد اینکه تنها نشم ولش نمیکردم یه روز گفتم بسه دیگه یه خط کشیدم روش اینقدر راحت شدم الان که  به کاراش که فکر میکنم با خودم هعی میگم چطور اینو تحمل میکردم :دی
والله تنها بودن ارزش داره تا با هرکسی دوست بودن 
فکر کنم این پستم یه بار نیمه کاره ارسال شد اونو تایید نکنید بی زحمت: )

پاسخ :

اره بابا راحتیش از همه چی بهتره..
دقیقا همینطوره.ارامش تنهایی خیلی بیشتره :-)
پسر مشرقی
۱۱ آبان ۱۸:۵۶
خدا رو شکر پس توی دنیای حقیقی ندیدی من رو! چون وضع صدا و لهجه و دندونام جالب نیست!

پاسخ :

صدا و لهجت که خوبه. شکسته نفسی میکنی..
ولی بعضی لهجه ها روی روح و روانمه! مثلا لهجه ی شهری که توشم یا لهجه ی شهری که اصالتا اهل اونجاییم. 
نه اخه مسئله اینه که اون ادم خودش دندون پزشک بود و براحتی میتونه تو دانشکده رایگان همه کاری انجام بده. این خیلی فرقشه!
x
۱۱ آبان ۱۸:۵۱
من همیشه می گفتم این همه دندونپزشک چرا واسه یه نفر 6 صبح بلند میشن میان نوبت میگیرن و نوبت دکتر چند ماه چند ماه پره ویکی هیچ کس سرش نیست ؟؟ واقعا همین زمانی که الان تو و همکلاسی هات هستید مشخص می کنه بعدا چجوری باشید . 
و خب خیلی هاسرهمون علوم پایه کل انرژیشون تخلیه شده وخودکشی کردن و نای درس خوندن ندارن ولی برام جالب بود اون زمان تو درحد تعادل میخوندی و در کنارش کلی کتاب میخوندی و کلاس موسیقی میرفتی 

پاسخ :

نمیدونم ولی عمیقا دلم میخواد دندون پزشک خوبی بشم..
اره الان خیلیا خسته ان. اینو میشه به وضوح دید. بعد من هنوزم زندگیم کلی تنوع فرعی داره ولی به همش میرسم. منتها مثلا تو خونه دیگه اصلا کتاب نمیخونم و فقط توی مسیر رفت و امد. هرفیلمو شاید شبی یه ربعشو میبینم و چند روز طول میکشه تا تموم بشه. موسیقی هم جای هفته ای یه بار، دو هفته ای یه بار میرم.و خب رو برنامه پیش میرم که واسه تنوعای جدید جا باز کنم نه اینکه درس خوندنو حذف کنم..
نمره هنوزم واسم مهم نیستا. ولی با سواد بودن و بیس علمی داشتن کارای عملیم واسم مهمه..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان