72. هفتاد و دو :: تماما مخصوص

چهارشنبه ۱۳ دی ۹۶

72. هفتاد و دو

حس میکنم اینجا دیگه کم کم داره تار عنکبوت میبنده! دلم واسه فضای وب نوشتن و وب خوندن تنگ شده و چه بد که دیگه هیچی مثل سابق نیست. با این فیلترینگای جدید هم که دیگه بیشتر از قبل دست و بالمون بستست :|

:-(

یانوشکا .. ۷ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

۷ نظر

استامینوفن
۱۳ دی ۱۸:۵۰
نه برگشتم بلاگ اسکای.اونجا حس خیلی بهتری دارم:))هر چند کمتر پست میذارم...

خواهش میکنم عزیزم فکر میکردم قبلا برات ادرس رو گذاشته بودم وگرنه میذاشتم زودتر..

پاسخ :

:-)

پرواز ...
۱۳ دی ۱۷:۵۵
من همیشه خاموش میام و میرم =))

پاسخ :

شما همه جوره عزیز دلی :-*

acetaminophen
۱۳ دی ۱۷:۴۷
من یه کامنت گذاشته بودم اما مثل اینکه ثبت نشده:(((

اتفاقا الان تایم مناسبیه که بیای از دغدغه ها دلمشغولیان و چیزایی که قبلا راحت نمی تونستی در موردشون بنویسی رو بنویسی..یه بلاگ نسبتا خلوت جای خیلی بهتریه برای نوشتن:))اونایی هم که دنبال کننده های واقعی بلاگت باشن مطمئن باش بهت هنوز سر میزنن و میخوننت:))

بنویس کاکتوسی که دلمون برات تنگه:*

پاسخ :

نه کامنتی نیومده بود.

فکر کردم وبتو حذف کردی و دیگه رفتی. مرسی ک ادرستو واسم گذاشتی :-)

راس میگی به اینش فکر نکرده بودم.

شما عزیز دلی :-*

معلوم الحال
۱۳ دی ۱۵:۵۱
تو بنویس. من جای همه اونایی که نمیخونن کامنت میزارم. :)

پاسخ :

تو که رفیق همیشگی و پای ثابتی :-)

x
۱۳ دی ۱۵:۳۷
حست درست نیست در مورد نخوندن دیگران , میخونن ولی یواش !

پاسخ :

حله :-))))))

الـی .
۱۳ دی ۱۴:۰۱
ما که میخونیم اما میدونی دیگه نظر گذاشتن واسه هر پستی ممکن نیس. گاهی وقتا آدم نمیدونه چی باید بگه اصن، اینم ربطی به بد یا خوب بودن اون پست نداره.
ینی رسما دلم واسه تابستون که هر روز سه چهار بار مینوشتی تنگ شده! :-)

پاسخ :

نه اصلا منظورم کامنت گذاشتن نبود چون خودمم اهل کامنت گذاشتن نیستم :-)

مرسی که به اینجا سر میزنی رفیق جان :-*