تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

75. چهارده دی 96

امروز به جای اینکه ساعت پنج صبح بیدار بشم، شیش ییدار شدم و امتحانم خیلی خیلی دیر شد. به طرز معجزه آسایی تونستم خودمو دقیقه ی نود به امتحان برسونم. برخلاف چیزی که استادای درس گفته بودن، امتحان تشریحی نبود خداروشکر و اینکه خوب شد امتحانم. امتحان بعدی بدترین امتحان این ترمه یعنی فارما! فقط امیدوارم که شنبه به خیر بگذره..حفظ کردن اسم مشابه این همه دارو، کاربرداشون، دوز ها و شکلای مختلف داروییشون، تداخلات دارویی و ... واقعا خیلی خیلی سخته. من واقعا تحسین میکنم اونایی رو که دارو میخونن. انصافا خیلی خیلی سخته درساشون..

بعضی وقتا هست که ادم یه چیزی رو با اصرار زیاد از خدا میخواد و نمیشه. اون موقع ممکنه حس کنه خدا هواشو نداشته ولی بعدها به این نتیجه میرسه که اونی که واسش اتفاق افتاده بهترین بوده. سال اول که کنکور داده بودم رتبم خیلی لب مرزی بود و واقعا فقط و فقط قبولی واسم مهم بود، حالا هرجا. یادمه روزای دم اعلام نتایج تو وبم نوشتم خدایا من حتی به داروی !!! هم راضیم! الان فکر میکنم اگه خدا به حرفم گوش داده بود، من یه ترم هم دووم نمیاوردم. داروی !!! کجا و دندون شهر خودم کجا!  (من نه توان دارو خوندن داشتم و نه توان دوری از خانواده).صادقانش اینه که به هرجای زندگیم نگاه میکنم، همیشه همه چی مطابق میلم پیش نرفته ولی همیشه خدا هوامو داشته. به هرچی خواستم رسیدم و خیلی وقتا به چیزی خیلی فراتر از تصوراتم رسیدم. اگر چه خیلی وقتا مسیری که توش قرار گرفتم و تلاشی که واسش کردم چندین و چند برابر دیگران بوده. خیلی وقتا بقیه خیلی ساده به چیزی رسیدن که من واسش خیلی خیلی تلاش کردم تا بهش برسم. در کل اون رسیدنه مهمه، سختیای هر کاری مقطعیه..

۷ نظر ۹ موافق ۰ مخالف
گیلزاد
۱۵ دی ۰۱:۵۰
فارما الان همون داستان مشت محکم بر دهان خواست های زوری و فلان :دی

پاسخ :

:-)))))
همدم ماه
۱۴ دی ۲۲:۳۹
اتفاقا منم امسال لب مرز بودم که دعاهایی که کردم گرفت😁
البته خداروشکر شهر خودمه ولی همیشه دوست داشتم خوابگاهی بشم و دانشگاهی که میخواستم قبول نشدم ولی خب دیگه حتما حکمت همین بوده کلی خودمو قانع کردم . الان دارم زندگی خوابگاهی دوستانمو میبینم خداروشکر میکنم خوابگاعی نیستم 

پاسخ :

اره بابا. خونه بودن واقعا نعمت خیلی خیلی بزرگیه. خداروشکر که همون سال اول رشته مورد علاقتو توی شهر خودت قبول شدی. چی بهتر از این؟! :-)
معلوم الحال
۱۴ دی ۲۱:۳۸
هنوز آخر دنیا نرفتی دختر :)) الان این منم که آخر دنیاااام 
به قشر شریف املت خوار توهین کردی؟!  یادم میمونه د:

پاسخ :

دیوونه :-)))))
معلوم الحال
۱۴ دی ۱۹:۴۵
باید میرفتی کرمان مررررد بار میومدی :)) 
اینکه دانشگاهت دم خونه باشه واقعا زشتهههه د: تیپ یک و دو هم نداره

پاسخ :

اقا من اون تیپ یکو یه اشتباهی پروندم. ول کنید قضیه رو :-))))
لعنتی منظورم جیرفت بود. جیرفت دیگه اخر دنیاست :|
سعادتیه ادم خوابگاهی نباشه :-))))
tiktik tiki
۱۴ دی ۱۹:۲۹
وای انگاری همه کنکورسال اولشون اینجوربوده:((((((((
خب ولی خداروشکر الان تویه موقعیت خوبی:)))))

پاسخ :

اره واقعا. خداروشکر :-)
🌹گل خاتون🌹
۱۴ دی ۱۷:۵۴
منم همینطور-_-حتا زابل:/کلیییی ام دعا میکردم کاش همون زابل قبول بشم حداقل

پاسخ :

دقیقا :|||||
🌹گل خاتون🌹
۱۴ دی ۱۷:۴۶
میگم حالا کرمانم خیلی خوار وخفیف نیس دانشگاهش ها🤔😀اونم فک کنم‌تیپ یک باشه
البته مطمعن نیستم-_-

پاسخ :

نه ولی من که تحمل دوری از مامانمو ندارم قطعا همون روز اول می مرررردم! تازه منظورم خود کرمان نیست. جیرفت و اینا هم زده بودم!!! 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان