۱۸ روز بود که ندیده بودمش. دو بار از پشت چشمم خورده بود بهش ولی اون منو ندیده بود. یونیت من توی بخش اندو دقیقا جلوی اتاق رادیولوژیه و هرکسی میخواد عکس بگیره کنار یونیت من میایسته تقریبا. امروز صبح اندو بودم. یهو سرمو از روی بیمار بلند کردم و دیدمش که تو صف عکس گرفتن ایستاده! پشتش به من بود. یکم صبر کردم، دیدم قصد برگشتن نداره. فکر کردم کلا منو ندیده. منم دیگه عصبی شده بودم و نمیتونستم کار کنم. پا شدم رفتم از استاد سوال بپرسم و استاد دقیقا رو به روش ایستاده بود. من نگاهش نکردم ولی اون نگاهش روی من بود. بعدش دوستم گفت اتفاقا از همون اول که اومد تو بخش و تو سرت گرم کارت بود چشمش روی تو بود ولی منو که دید، دیگه نگاهت نکرد. بعد تو راه سلف هم یه لحظه تو راهرو از کنار هم رد شدیم ولی یه نفر یهو اومد بینمون و شروع کرد به مکالمه باهاش. عصر پره کلینیک ترمیمی بودم. یهو دیدم عه! اینجاست که. منم از کنارش رد شدم رفتم نشستم سر میزم و تا وقتی که رفت (که خب طول هم کشید) با نفس اماره مقابله کردم و پشت بهش کار کردم و نگاهش نکردم :)))) دوستم رو به روی من نشسته بود و میگه تمام مدت فقط نگاهش روی تو بوده. میگه حتی یکی داشته باهاش حرف میزده ولی حتی حین حرف اون هم به جای اون به تو نگاه میکرده و شرط میبندم کلا نفهمیده چی گفته. میگه کلا مبهوت عین منگلا نگاهت میکرده :))))) ولی خب من اصلا دلم واسه همین نگاه مبهوت منگلانش رفته خب :||||| از همه این حرفا هیچ نتیجهای نمیخوام بگیرم و کلا بنظرم دوستم ادمیه که هر نگاه بیمنظوری رو هم کراش برداشت میکنه. ولی خب خودمم گاهی نگاه سنگینشو روی خودم احساس میکنم. میدونم که تهش قطعا خبری نیست. فقط اینه که من ۱۸ روز تو ترک بودم و امروز مجددا ریست شدم! نکته بعدی اینکه اولا میشه نتیجه گرفت سینگله، دوما من اونقدری زیر حد استاندارد نبودم که بگه این کیه از من خوشش اومده!
هرکی دیگه انقدر موشکافانه نگاهم میکرد میگفتم چقدر بد نگاه میکنه و فلان. ولی این موردو نمیتونم چون گندیه که خودم زدم!
پ ن ۱: حس جذابیه. این بیم و امید همزمان (اگرچه مطمئنم اتفاق مثبتی نمیفته). همین نگاهای دزدکی.. حال عجیب و جذابیه..
پ ن ۲: محبوب من! خواجه حافظ شیرازی هم اومد دایرکت من و تو نیومدی :)))) یعنی من به هرررکی دیگه پیشنهاد داده بودم یه ریاکشنی ازش میدیدم الا این مشنگ که عین کلم بیتفاوت برخورد میکنه.
پ ن ۳: فردا دفاع اولیه پروپوزالمه! و گس وات؟! استادم زنگ زد و گفت حالش بده و فردا نمیاد! خودمم و خودم..!