دوشنبه ۱۴ فروردين ۰۲
من یه به گا رفته کاملم. که هر سال همین موقع یه بلایی به سرم نازل میشه. از ذره ذره این زندگی حالم به هم میخوره.
زندگی من یه بگایی عظیمه که الان یکی از عزیزام خورده زمین، مغزش خونریزی کرده، مهره کمرش فلان شده و من از شدت یخ کردگی نمیتونم از جام تکون بخورم.
گوه تو لحظه به لحظه این کثافتی که حتی نمیشه بهش گفت زندگی.