تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

۱۱ دی ۱۴۰۲

دو ساعت توی مهمونی و در اوج مستی رقصیدیم. یه جایی زدیم بیرون از سالن اصلی که هوا بخوریم. لش کرد رو مبل بیرون. نشستم رو پاش. سرم سبک بود. حالمون خوب بود. دوست داشتم دنیا توی همون لحظه متوقف شه. عکسی که اون شب گرفتیم بهترین و واقعی‌ترین عکس این مدته. حیف که موندگار نیست و میدونم باید کات کنم. دیشب روانپزشکم هم غیرمستقیم همینو گفت. هوف. همیشه یا آدمش درست نبود یا زمانش. چی بگم اخه

۰ نظر ۲ موافق ۲ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان