دوشنبه ۲۵ بهمن ۰۰
از این همه سر و کله زدن با این جماعت زبون نفهم، خسته و فرسودهام. فقط منتظرم ساعت کاری امروز تموم شه و بعد از دو ماه برم خونه. واقعا به چند روز مرخصی و استراحت نیاز دارم. مغزم به فاک رفته
از این همه سر و کله زدن با این جماعت زبون نفهم، خسته و فرسودهام. فقط منتظرم ساعت کاری امروز تموم شه و بعد از دو ماه برم خونه. واقعا به چند روز مرخصی و استراحت نیاز دارم. مغزم به فاک رفته
حدود ۱۲ سال پیش، یه پسری بود که بینهایت به چشمم جذاب بود. توی خواب و رویا میدیدم که این آدم دوستم داره که خب مسلما نداشت :)))) توی همهی سالای بعدش هم همیشه گوشه ذهنم بود که فلانی چقدر جذابه. همون آدم دیشب دعوتم کرد بیرون :))))))) شاید بعد این همه سال اگه بریم بیرون دیگه خیلی واسم جذاب نباشه (دروغ میگم. خیلیم جذابه!)، ولی خب میتونید هیجانمو درک کنید؟!