تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

۳۱ تیر ۱۴۰۱

دیروز ازمونم خوب نشد و با توجه به درصدایی که گرفتم قبول نمیشم.

ناراحتم مسلما. چون واقعا خیلی خیلی زحمت کشیده بودم.

از اون بیشتر ناراحتم چون تا دیروز یه هدفی داشتم که واسش تلاش کنم ولی الان ندارم. الان اصلا دیگه نمیدونم باید با زندگیم چیکار کنم. اصلا یکی از دلایلی که شروع به خوندن کردم همین بود. همین دیگه :(

۱ نظر ۲ موافق ۱ مخالف

شمارش معکوس: ۲، ۱، ...

پس فردا آزمونه. ویش می لاک و این صحبتا✌🏻

۳ نظر ۷ موافق ۰ مخالف

شمارش معکوس: ۵

شب قبلش داشتم باهاش تلفنی حرف میزدم. صدای خنده هاش هنوز توی گوشمه. حدود یه ساعت، یه ساعت و نیم حرف زدیم. یهو گفتم عه، تن ماهیم هنوز رو گازه! گفت برو شامتو بخور و رفتم. همش فکر میکنم لعنت به همه تن ماهیا، غذا خوردن، درس و هرچیزی که باعث شد صداتو بیشتر نشنوم. من با این همه غم و اشک چیکار کنم اخه قربونت برم؟!

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

شمارش معکوس ۶

از نظر روحی نیاز دارم که نان‌استاپ کار کنم و مریض ببینم و به هیچی فکر نکنم. کار کردن تنها نقطه اسودگی خیالمه.

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

روزشمار: ۱۳

اخه کجایی دردت به جونم؟!

من دارم میمیرم از دلتنگیت

چقدر دیگه باید اشک بریزم تا دوباره باشی؟!

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

شمارش معکوس: ۱۵

عین روز واسم روشنه که احتمالا مجاز هم نمیشم. چه برسه به قبولی... فقط حیف اون همه زحمتی که کشیدم😭

۳ نظر ۲ موافق ۳ مخالف
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان