همکلاسی دبیرستانم بوده. یادمه دوران دبیرستان مدام تعریف داداششو میداد و علی الخصوص تاکید میکرد که خیلیییی پسر خوبیه و دوست دختر نداره و این حرفا. خب منم از روی ادب و احترام گوش میکردم. نمیدونم اون وسط چی باعث شد حس کنه من مشتاق داداششم!، گفت: میدونیییی. دلم میخواد داداشم با یه دختر خیلی خوب ازدواج کنه. یکی که مثل ما ها (من و خودش) دوست پسر نداشته بوده باشه!!!
چند روز پیش اومده و میگه: واست مهمه شوهرت دکتر باشه؟؟!! ازونجایی که انقدر احمق نیستم که نفهمم معنی این سوال چیه، زدم به مسخره بازی و دیوونه بازی. که من خودم یه پا شوهرم، دنبال یه زن خوب می گردم که بگیرمش :-)))))). بعد میگه مسخره بازی در نیار. داداش من توی فلان جا [یه جای خیلی خفن] کار میکنه، درامدش فلانه و اینا، ولی لیسانس داره. زن داداشم میشی؟!
من که پیچوندمش ولی انقدررررر دوست داشتم بهش بگم از کی تا حالا رشته ی من به اینکه قبلا با کسی بودم اولویت پیدا کرده؟!
یه عده ادمو خیلی احمق فرض می کنن. آدم باید خیلی مشنگ باشه که نفهمه کی واسه چی اومده!