تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

266. هفته ی دوم بهمن ماه

اکثر نمره هام اومدن. اون دو تا درسی رو که خیلی نگرانشون بودم پاس شدم. نمرم خیلی هم بد نشده. کلا فقط دو تا نمره دارم که از کف نمره ای که واسه خودم تعیین کردم پایین ترن..
چهارشنبه میم اومد. طبق معمول صبحانه رفتیم کلپچ خوردیم، قدم زدیم، حرف زدیم، سینما رفتیم (بالاخره بمب رو دیدم!)، گشت زدن توی جاهای دیدنی شهر و ناهار و ... با اینکه فرداش توی یزد دادگاه داشت اومد چون چهارشنبه آخرین روز خالی من بود. هر بار که میبینم با وجود کلی کار و دغدغه بخاطر من از تهران میاد اینجا نمیدونم باید در مقابل این همه لطف و معرفت و کاردرست بودنش چی کار کنم؟! بدون شک بهترین رفاقت همه ی عمرم رو دارم تجربه میکنم. جدا آدم باید خیلی خوش شانس باشه که همچین رفیقی داشته باشه.
فردا ترم هشت شروع میشه. عصر بخش دارم، اونم چی؟! ترمیمی! خیلی خیلی استرس دارم. از همون بی حسی زدن اولیش تا آخر.. امیدوارم که به خیر بگذره فقط.. 
این هفته واقعا هفته ی خوبی بود. اومدن میم، کلی فیلم و سریال و کتاب و استراحت.. الان احساسم شبیه غروب سیزده فروردینه :( 
خیلی چیزا بود که دلم میخواست بنویسم ولی انگار وقتی چند روز ازش میگذره دیگه حس نوشتن آدم هم از بین میره. 
۰ نظر ۴ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان