تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

۲۸۸. ۷ فروردین ۹۷

دختر داییم پونزده سالشه. و البته از نظر قد و هیکل و ظاهر از الان من بزرگتره چه برسه به پونزده سالگی من. اون روز داشتم نگاهش میکردم و فکر میکردم چقدر بچه‌ست. نه پونزده سالگی سن زیادیه و نه میشه تو این سن انتظار رفتار و افکار کاملا بالغانه رو داشت. واقعا ادما هرچقدر هم فهمیده باشن بنظرم زیر ۱۸ سالگی هنوز بچه‌ان. داشتم فکر میکردم چقدر احمقانست که من سال هاست دارم خودم رو بخاطر اشتباهات خودم و بیش از اون اشتباهات دیگران نسبت به خودم توی اون سن سرزنش میکنم. احمقانست که با منطق و فهم فعلی، درک و احساسات اون سنم رو سرزنش کنم. واقعا چرا این همه سال خودمو بابت چیزایی سرزنش کردم که مقصر اصلیش من نبودم .. از طرف دیگه دلم واسه ی خودم سوخت. چقدر ساده بودم و درگیر چه مسائل پیچیده ای شدم. چقدر پونزده سالگی زوده واسه ی یهویی اون همه بزرگ شدن و با اون مسائل مواجه شدن..

حالم خیلی خوبه و خودم رو بابت همه ی گناهای کرده و نکرده بخشیدم. خداروشکر..

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان