تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

۳۱۷. یازده تیر

خانومه موقع رفتن اومد کلی منو بغل کرد و بوسید و تشکر و این حرفا! بعد گفت اون پسره هم که باهات بود خیلی پسر خوبیه. بعد گفتم اره. درست میگید. بعد گفت نامزدته؟!!! گفتم نه بابا. خودش نامزد داره :)))) بعد دو ساعت داشت میگفت خیلی بدسلیقه بوده پس. تو به این خوبی. خیلی هم به هم میومدین! حالا ایشالا بهترش واسه خودت و اینا 😂😂😂😂😂

حالا این پسره که میگفت شاخ‌ترین و آدم‌حسابی‌ترین پسر این دانشکده‌ست جدا. دوست دخترش هم خیلی شاخه قاعدتا. خندم گرفته بود به این مکالمه و همش میگفتم خدایا کسی نشنوه یهو فکر کنن مثلا من چشمم دنبال این بنده خداست 😅

۰ نظر ۴ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان