اعتراف میکنم واقعا دلم میخواد هر روز توی دانشکده ببینمش. روزایی که نمیبینمش انگار اون روز یه چیزی کم داره. ناخوداگاه چشمم دنبالش میگرده. دیروز ندیدمش. امروز هم کلی صبح جلوی کمدش رژه رفتم و حتی دم بخشی که میدونستم داره بودم :| (بله. برنامه بخشاشو دارم!) نبود که نبود. دیگه اخر وقت که از دیدنش ناامید شدم واقعا حالم گرفته بود. تو راهرو بودم که دیدم عههههه اومدش! دیدمش ولی کافی نبود و دوست داشتم اونم منو ببینه. اگرچه نمیدونستم همون لحظه دیده یا نه. بعد یهو غیب شد. گقتم لابد رفته سر بخشش. با خودم گفتم میرم دم کمدم و بعدش یه دور تو دانشکده میزنم تا ببینم کجا میشه پیداش کرد. از دم کمدم که داشتم برمیگشتم، یهو دیدم عههههه از رو به رو داره میاد! همینطوری با نگاه مستقیم به جلو پیش رفتم. اون لحظه که شونه به شونه شدیم، نگاهمو انداختم پایین ولی رد نگاهش رو کاملا روی خودم دیدم! هیچی دیگه. با حال خوب دیدنش از دانشکده زدم بیرون!
میدونم احمقانهست و هرچی که بگید. ولی حسم بهش اینه. واقعا من نباید به همچین کسی پیشنهاد میدادم؟! چرا. باید اینکارو میکردم.
واقعا من میتونم ازش بگذرم؟! نمیدونم!