تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

۳۶۶. پیرو پست قبل!

اینی که میگم نه از سر عصبانیته، نه اتفاق خاصی افتاده و نه هیچ چیز دیگه. صرفا حاصل مشاهدات اخیرمه.. من همیشه فکر میکردم هرکسی باید راه خودشو بره. نمیگم متفاوت باشه، صرفا راه خودشو بره که واسه هرکسی متفاوته. ولی خب چیزی که الان هست اینه که همه عین همن، عین هم رفتار میکنن و یه مسیر مشخصو میرن. اگه تو راه خودتو بری که اتفاقا اصلا هم چیز خاصی نیست و کاملا معمولیه، تو اونی هستی که انگشت نماست. الان اون چیزی که دارم بهش میرسم اینه که اتفاقا توی این محیط، همون مثل همه بودن جوابه. هزار تا رو داشتن، زیر و رو کشیدن، flirting، لاشی بازی، دغل بازی، در و داف بودن و ... دقیقا هرچقدر بیشتر توی دغل‌بازی یا بلاهت غرق بشی نتیجه بهتری میگیری. وقتی اینطوری کارت راه میفته، چرا نکنی؟! توی یکی از اپیزودای اخیر بی پلاس از این میگه که موفقیت تو حاصل عملکردت نیست، حاصل عملکرد تو نسبت به بقیه و دیدگاهیه که اونا نسبت به کار تو دارن. و خب الان دقیقا همین مثل همه بودنه که موفقیت با خودش میاره. تازه فهمیدم منی که یه عمر راه خودمو رفتم و حس کردم کار خوب و درستو نشون دادم فقط حماقت کردم. اینا نشونه خوب بودن و درست بودن نبوده، نشونه ساده و احمق و بی سیاست بودن بوده! من دیگه تو این سن نمیتونم خودمو یا مدل زندگی و افکارمو عوض کنم. ولی حس میکنم راهو غلط رفتم. احساس تباهی میکنم..

۳ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
امیر میم
۱۴ آذر ۱۸:۱۸

کاملاموافقم ودرکش میکنم.

فک کنم‌برای من هم کارازکارگذشته ونمیشه برگشت

و بایدبااین سیستم باقی عمررو بگذرونم!

پاسخ :

بنظرم امثال ما همیشه با این چالش رو به رو خواهند بود..
هلیکس بانو
۱۴ آذر ۰۰:۳۱

نویسنده عزیز (همون دوست عزیزم که نمیدونم توی این بلاگ چی صدات کنم 3>)

عزیزم،
من سالها با این حس درگیر بودم. فقط میتونم بگم به شدت خورنده س.

تهش میدونی به چه نتیجه ای رسیدم؟ اینکه دوست دارم این تفاوت رو یکبار هم که شده بچشم، دوست دارم شبیه دیگران باشم و تستش کنم. و کردم. و بعدش میدونی به چه نتیجه ای رسیدم؟

اینکه فقط کافیه بدونی چه خبره... فقط لازمه بدونم توی این اکثریت جدا از من چه اتفاقی داره رخ میده.
نمیخوام نسخه بدم
اما من به همین قانع شدم
و دارم تلاش میکنم به خودم برگردم.
هیچ وقت این حس ساده بودن رو از دست نمیدم، شاید همیشه یک ترسی ته وجودم باقی بمونه.
اما همین برای من کافی بود.
حالا با خیال راحت تری میتونم راه خودمو برم

پاسخ :

چقدر خوب گفتی.. حق با توعه عزیرم..
Smile ...
۱۳ آذر ۲۳:۵۹

پریا جان مگه ما چند بار به دنیا میایم و چند بار حق زندگی بهمون داده میشه که بخوایم با الگو برداری از رفتارهای بقیه اینطور از اصل خودمون فاصله بگیریم . ببین من بارها سعی کردم که تغییر کنم و در یک سری موارد همرنگ بقیه باشم یا برای مثال با دیدن پیشرفت یا بهتر بودن یه نفر تو یه مسئله ای بیام ازش تقلید کنم اما بعد حسی که بهم دست داد این بود که پریشون شده بودم ، حس میکردم یه چیزی رو گم کردم و اون خودم بودم ! و کم کم حس بدی نسبت به خودم پیدا کردم ، چون حس میکردم اون آدم دیگه من نیستم یه آدم ساخته ی دست بقیه است . شاید اینارو که میگم برای یه نفر غیرقابل درک باشه اما بعد یه مدت همه چیز رو رها کردم ، همه ی اون تعلقات و ویژگی هایی که مال من نبود و فقط برای این که من تو چشم تر باشم و یا مثلا من رو دوست داشته باشن یا موفق بشم و اون وقت بود که با مرور زمان حس کردم این "خود" بودنه چقدر آرامش بخش تر و دوست داشتنی تره :)) نمیگم تغییر بده ! تغییر و رشدی که حاصل از زندگی و سختی ها و شکست هاست اتفاقا خیلی ارزش داره و البته هدف ما هم همینه یعنی تکامل ولی این با اون خود نبودنه خیلی فرق داره

پاسخ :

درست میگی کاملا :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان