سه شنبه ۲۶ آذر ۹۸
نشستیم توی ماشین «ر» که بریم بیرون. دو تا نخ سیگار رو داشبوردش بود. برداشتم. یه کم بهش نگاه کردم. یکیشو دادم به «س». گفتم بیا بکشیم. در کمال ناباوری دیدم روشنش کرد. منم روشن کردم. کشیدیم. طعم گسش دهنم رو پر کرد..
دلم یه شب تا صبح بیوقفه رقصیدن میخواد..