تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

دوباره ۱۴ اردیبهشت

من اصلا نمیدونستم این میزان از غم هم وجود داره. با اشک غذا میپزم، با اشک ظرف میشورم، با اشک غذا میخورم و با چشمایی که از اشک تاره درس میخونم. قلبم دیگه کشش این همه غمو نداره. یعنی دیگه هیچ وقت خنده هاشو نمیبینم؟!

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
مه سا
۱۶ ارديبهشت ۱۴:۵۹

یانوشکای عزیزم،

میدونم هیچ کلامی نمیتونه غمت رو تسلی بده. اما دوست داشتم توی این روزای سخت میتونستم کنارت باشم، و فقط باشم.

باشم که هر وقت خواستی راجع به هرچی که خواستی باهام حرف بزنی. هر وقت خواستی با هم بریم قدم بزنیم. و بدونی کسی هست کنارت.

امیدوارم دلت آروم بگیره و خیلی اذیت نشی.

هر وقت دوست داشتی بهم پیام بده.

پاسخ :

مهسا ❤️❤️❤️
ممنونم ازت عزیزم.
همیشه روت حساب میکنم😘
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان