تماما مخصوص

سمفونی یک زندگی..

۱۵۱.تنفر!

هیییییچ وقت فکرشو نمیکردم یه روزی اینو بگم، ولی با همه ی وجود، همه ی همه ی وجود ازت متنفرم. همین.. تو بی لیاقت ترین ادمی بودی که توی زندگیم دیدم. قبلنا دلم میسوخت که به چیزایی که خواستی نرسیدی،ولی الان بنظرم لایق هیچ کدوم نبودی که بهشون نرسیدی.. 

زیبایید اما خالی هستید.برایتان نمی شود مرد..

۲ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۱۵۰. کراش طور!

۱. خب اون پسر داروسازه که گفتم اومد تلگرامم و یه کلیپ از مسیح علینژاد فرستاد. دو سه تا جمله درمورد کلیپ حرف زدیم و همین. دیگه هم هیچ پیامی نداد. حرف خاصی هم زده نشد. شایدم قصدش فقط رفاقته. نمیدونم..

۲.اون پسره بود که گفتم گفته چرا تو مثل بقیه استادای اندو خوشگل نیستی و فلان.. محاله یه جایی منو ببینه و نیاد باهام حرف بزنه حتی به قیمت پرسیدن یه سوال بی ربط. کلا خیلی تو فک و فیس دختراست ولی مشکوکه در کل.

۳.یادتونه وقتی روی اون سال بالاییه کراش داشتم هررررووووز و همه جا میدیدمش، خب از وقتی دیگه روش کراش ندارم انگار غیب شده. دیگه تو دانشکده ندیدمش😂 قانون جذب که میگن همینه😅

۴.یکی از پسرای کلاس هست که تازه به کلاس ما اضافه شده. بعد این اومد منو فالو کرد. همش به دلایل بیخودی میومد دایرکت و چرت و پرت میگفت.[«ر» صمیمی ترین رفیق دانشگاهمه که البته پسره] به ر گفتم فکر کنم فلانی رو من کراش زده به این دلایل. البته شایدم اشتباه میکنم. بعد چند روز که تولدم بود، پسره به ر گفته بود بیا بریم به خانم فلانی تولدشو تبریک بگیم. اونم گفته بود وقتی اومد میریم. بعد شبش ر رفته بود پی وی پسره و گفته بود چرا نیومدی بریم تبریک بگیم؟! پسره هم گفته بود که خب تو رفته بودی و فلان‌. اینم بهش میگه خب تو برو پی ویش تبریک بگو. دوباره شب میره بهش میگه رفتی تبریک بگی؟! میگه نه‌. بعد پسره میگه خب حالا تو چرا انقدر پیگیری؟! ر هم میگه اخه میخوام سر و سامونت بدم!!!! 😂😂😂 اونم میاد طاقچه بالا بذاره میگه نه من خودم سر و سامون دارم 😂😂😂😂. دیگه از اون روز محاله که ما سه تا توی یه مکان باشیم و ر جلوی خودش یه تیکه نندازه😂😂😂😂. یعنی یه کاری کرد که مجبور شدم انقدر با پسره بد برخورد کنم که توهم نزنه من رو اون کراش زدم!!!😐 قشنگ این ابله این حسو القا کرده بود که انگار من رفتم بهش گفتم توروخدا برو مخ فلانیو واسم بزن😂. تازه اونم کلی واسم ناز کرده که نههه! خلاصه اینکه اگه خواستید دهن خودتونو سرویس کنید این حرفارو به رفیقای پسرتون بزنید😂.

۵. یکی اومده ناشناس داده که فلانی، اگه یکی دوستت داشته باشه باید چیکار کنه؟! منم گفتم اگه منو بشناسه مطمئنا میدونه که باید بیاد مستقیما بگه و صریحا هم جوابشو بشنوه. گفت مثل اینکه خودتو نمیشناسی چون یه جوری برخورد میکنی که کسی جرئت نداره بهت نزدیک شه. گفتم خب اگه من انقدر ترسناکم چرا کسی باید از من خوشش بیاد؟! گفت so beautiful,so dangerous. 

هرچی سعی کردم بفهمم کیه نگفت. گفت منو نمیشناسی. من از روی نوشته های توییتر و وب و اینا میشناسمت. بعدش گفتم نه. گفت قصدم رفاقت و تبادل اطلاعاته. گفتم نه‌‌. گفت اگه بگی اره زندگی یه نفرو ازین رو به اون رو کردی و این چرت و پرتا. (ملت انقدر پررو شدن که انتظار دارن بخاطر جذاب شدن زندگیشون بهشون اوکی بدی!) بهش نه قطعی گفتم و اونم رفت پی کارش ولی حس میکنم یه اشنا شاید از بچه های دانشکده بود. چون کسی که فقط منو از نوشته هام بشناسه نمیاد بگه نمیشه بهت نزدیک شد! حیف نفهمیدم کیه..

۶. ترم یک بودم فکر کنم. بهم گفت میخوام فلان کارو کنم (یادم نیست چی) تا بعد بتونم برم به مامانم بگم میخوام ازدواج کنم و خانومم دکتره! چقدرررر این جمله توی اون زمان واسم بار معنایی و احساسی خاصی داشت. من تو هیچ سنی و هرگز مشتاق و موافق ازدواج نبودم. ولی تو اون برهه ی زمانی احساسم این بود که دلم میخواد همه ی عمرم کنارم داشته باشمش!

۱۰ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

۱۴۹. در روز امتحان اندو و پاتو بر ما چه گذشت!

دیروز رفتم به خیال خودم یه کفش خیلی راحت خریدم که امروز خیلی سرعتی بتونم عمل کنم :))) فقط میدونم پامو که از خونه بیرون گذاشتم گفتم شت. دهنت سرویسه‌. تمام روز با قدمای میلی متری جا به جا شدم و از شدت درد هنوزم دارم زمینو گاز میزنم. پاهام از چندین و چند نقطه عمییییق زخم شدن و به عبارتی کنده شدن!

امروز قبل امتحان یکی از پسرا اومد گفت میگن اون لحظه ای که میگه امتحان شروع شد و همزمان همه توربینا به صدا درمیان، اون لحظه خود قیامته. لعنتی وقتی گفت شروع کنید واقعا خود خود قیامت بود :)))))) تا چند دقیقه درگیر این بودم دستمو رو کدوم نقطه تکیه بدم! همینقدر هول و تباه! تازه همینطوریش هیچی از توی اون یه ذره اینه پیدا نیست، باید شیلد هم بزنی :| دو سه تا استاد هستن. دو سه تا استادی که تو کل تاریخ دهن سرویس کن تر و گیر بده تر ازشون پیدا نمیشه. بعد هر مرحله که میبری نشون میدی همشون باید نظر بدن و روی یه نمره به توافق برسن! استاد وسط میزا قدم میزد و میگفت خانم دکتر، واسه فلانی منفی بذار. فلانی منفی، اون یکی منفی. اگه کسی یه لحظه ماسکشو میداد پایین یا شیلدشو میداد بالا، یا مثلا اگه کمرش یا گردنش حین نشستن خم میشد منفی میگرفت. واسه اینکه وایتکس حین کار رنگ شلوار و کفشمو نبره، روی پام کاور پهن میکنم. وسط کار یهو دیدم یکی کاورو از روی پام زد کنار، نگاه کردم دیدم استاده! میخواست اتیکتمو ببینه. یهو گفت خانوم دکتر، واسه خانم میم مثبت بذار! پوزیشنش خیلی خوبه! ^_^ بعد امتحان دقیقا سوال بقیه این بود که چطوری ممکنه ادم از کسی که فقط منفی میده، مثبت بگیره!!!

سیستم اینطوریه که هرکی نفر اول تحویل بده، نیم نمره اضافه میگیره. تو مرحله اخر کار میخواستم سرعتی کار کنم تا نفر اول شم ولی به خودم گفتم بیخیالش. کارتو با کیفیت انجام بده، نیم نمره اضافه رو بهش فکر نکن. فکر کنم با کمتر از پنج دقیقه اختلاف نسبت به نفرای اول تحویل دادم. با این تفاوت که نفر اول، نمره ی کامل مرحله اخرو نگرفت ولی من وقتی تحویل دادم اول خانوم دکتر دید گفت وای چقدر خوبه! بعد گفت اقای دکتر ببینید چه شیپ و ابچوره ی خوبی داره! اقای دکتر هم دید و گفت خیلی خوبه و نمره ی کاملشو داد ^_^ بعد گفت اره. میم  بچه ی خوبیه :))) [فقط کسی که این استادا رو بشناسه میتونه درک کنه که هر چند قرن یک بار ممکنه با این لحن از کار کسی هرچند همینقدر جزئی تعریف کنن] و خب فقط خداروشکر.. نه واسه نمره چون هیچ وقت دغدغم نبوده. واسه اینکه حتی تو شرایط استرس هم کارمو با بهترین کیفیتی که در توانم بوده انجام دادم و چه خوب که منو با کار خوبم شناختن..

و اما امتحان پاتو. هشت نمره از امتحان تشخیص لام بود که باید نوع ضایعه یا تومور یا کیست رو تشخیص میدادی که خب همه میگفتن قسمت سختش اینه. قسمت دومش هم دو تا کیس چهار نمره ای بود. شرح حال میداد که بیماری با فلان نمای بالینی و گرافی مراجعه کرده و حالا شما روش تشخیص بذارید. و نکتش اینجاست که عییین نمونه سوالایی بود که توی اسلایدا بهمون داده بودن و من تباه اون شب نرسیدم با دقت بخونم. یه کیس رو بلد بودم و اون یکی کیس رو خیلی از سوالاشو یادم نبود. اون قسمتی که همه رااااحت نمرشو اوردن من بد دادم! و چقدرررر بابتش حرص خوردم. ولی اون قسمتی که واسه بقیه سخت بود و تشخیص لام بود، همه رو با نگاه اول و زیر پنج ثانیه تشخیص میدادم.

تعریفم از خودم کسیه که کارش خوبه، خیلی هم خوبه. ولی زمان و شایدم حوصله درس خوندن نداره😅. موقع درس خوندن فقط تا اون زمانی میخونم که حس کنم خوب بلدم، نه اون زمانی که همه جزئیات امتحانی رو حفظم. از خودم ناراحتم که نمره هایی که میتونن براحتی بیست باشن رو دارم با نمره های کمتر عوض میکنم. همچنان میگم نمره مهم نیست ولی ادم از خودش شاکی میشه وقتی چیزای ساده ای که همه نمرشو میارنو راحت از دست میده. سعیمو میکنم که بهتر شه حتما..

لعنتی اندو خیلی جذابه.. ^_^ رومخ ترین قسمت واسه همه تبدیل شده به کراش من :)))

۵ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

۱۴۸. و بالاخره امتحان اندو :)

نمره ی کامل شدم ^_^

۸ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

۱۴۷. استرس و دیگر هیچ!

۳ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۱۴۶. بعد میگن چرا دندونپزشکی گرونه!

قیمت: ۱۲۶ هزار تومن.

این ترم بیش از دو میلیون وسیله فقط واسه اندو خریدم! تازه این قیمتا مال جنسای چینی اشغاله!

۶ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

145. استرس

تا حد مررررگ واسه امتحان پاتو عملی فردا و اندو عملی پس فردا استرس دارم. هیچ وقت تو عمرم همچین استرسی نداشتم :|

یه سری اتفاقات بامزه هم این دو سه روز افتاده که حالا بعد این دو تا امتحان اگه قلبم همچنان کار میکرد میام میگم :-))))

۲ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۱۴۴. کیس جدید :))))

اون پسر داروعه بودااااا که قبلا تو اینستا میومد دایرکتم، الان توی دایرکت توییتر گفته بود ای دی تلگرامتو بده یه چیزی بفرستم واست. حیف که فقط یه جزوه از امتحان فردا رو خوندم و نمیتونم با خیال راحت بشینم ببینم چطوری میخواد نظرمو نسبت به خودش اوکی کنه.(ایشالا که کلا قصدی نداره و همه چی تو عالم رفاقته ولی خب دیگه:))) )

۴ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

۱۴۳. عشوه شتری!

 یه دختر جوون با تیپ انچنانی و کلی ارایش اومد توی بخش رادیو که عکس بگیره. به یکی از پسرا اشاره کردیم که فلانی تو برو. ازوناست که تو خوشت میاد :))))  برخلاف تصورمون گفت نههه امکان نداره من برم. این قشنگ معلومه که از این عشوه ایاست!

یکی از دخترا رفت که عکسشو بگیره. بعد دیدم داره میگه یعنی شما میخواید عکس بگیرید؟؟!! نه نه. برید بگید استادتون بیاد! عکس من خیلییی مهمه!

:| بعد که توجیه شد اینجا محیط اموزشیه و استاد از کسی عکس نمیگیره رفت توی کابین. بعد میگفت در کابینو ببند! نمیخوام کسی منو با دهن باز ببینه!!! [سیستم جدید اینه. دندونپزشکی با دهن بسته!!!] هر بار که این همگروهی بیچاره ی ما میخواست فیلمو تو دهن خانم بذاره اه و فریادش بلند میشد که وااای دهنم کج شد! اخ دهنم پاره شد!! وای وای درش بیار دهنم داره خون میاد!! وای وای من دارم اذیت میشم! اخرش هم انقدر ادا اصول دراورد که فیلم توی دهنش چرخیده بود و عکسش تکرار خورد. نفر بعدی که رفت ازش عکس بگیره ما از بیرون کابین با صدای بلند میگفتیم فلانی انقدر فیلمو تو دهنش فشار بده که جدی جدی خون بیفته :)))))))

ولی خب به تشخیص پسرا ایمان اوردم. لعنتیا خیلی شناختشون دقیقه :))))

۳ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

142. نیمه شب 18 خرداد

امشب مهمون داشتیم و در کل نشد که امروز خوب بخونم. امروز دو فصل نویل خوندم و یک فصل فالاس. 

اسلاید پرزی ای که اون همه واسه ساختنش زمان و انرژی گذاشتم دانلود نمیشه و مجبورم از اول توی پاورپوینت بسازمش :| اصلا وقتشو هم ندارم..

طبق معمول که دوران امتحانات به فکر تغییر و تحول توی وب میفتم، یاد وبای قبلیم افتادم. فقط ارشیو سال 95 به بعدم رو دارم. از ارشیو 93 تا 94 چیز خاصی ندارم. بجز چندتا پست از دوران پشت کنکوری بودنم. ولی از وقتی اومدم توی بیان، تقریبا بیشتر ارشیوم رو دارم.قبل از اون حتی یادم نمیاد چند صدتا وب و چه ادرسایی داشتم :-)))) خلاصه که سه تا وب قبلی رو لینک کردم. بجز یکیش که خب چون فیلتر شد مجبور شدم محتواش رو توی بلاگفا کپی کنم.

خوندن پستای چند سال گذشتم حتی واسه ی خودم هم عجیبه. این حجم از تغییرات خیلی بیش از حد انتظارم بود.

دلم میخواد دیگه واسه همیشه اینجا بمونم. بعدها خاطرات دوران دانشجوییم رو اینجا داشته باشم. بعدش طرح، شاید رزیدنتی، شاید مطب، شاید مهاجرت.. نمیدونم.هرچی که توی زندگیم پیش بیاد. ولی خیلی خیلی خوشحالم بابت همه ی سال های بلاگر بودنم. و حقیقتا که هیچ فضای دیگه ای جایگزینش نمیشه..

۶ نظر ۶ موافق ۰ مخالف
About me
روزمرگی‌های یه دندونپزشک
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان